ولفگانگ هولزآپفل: احتیاج به جابجایی اشرف نیست. چندین بار گفته شده، پس باید عمل کنیم
در کنفرانسی که روز شنبه ۲۸ژانویه ۲۰۱۲( ۸بهمن ۱۳۹۰)، در برلین با عنوان « حفاظت
بین المللی برای ساکنان شهر اشرف-مشارکت آلمان در راه حل انساندوستانه»، برگزار
شد، ولفگانگ هولزآپفل گفت: احتیاج به جابجایی اشرف نیست.
و چندین بار گفته شده، پس باید
عمل کنیم. و چه کسی مناسب تر است برای این مسئولیت غیر از آلمان؟ ۴ ماه زمان کافی
است که ما یک پیام جدی بدهیم
ولفگانگ هولز آپفل-رئیس سازمان
حقوق بشری علیه دیوار برلین آقای برنهارد عزیز، دوستان محترم،
من میخواستم یک توضیح شخصی بدهم. ما دیروز ۲۷ ژانویه سالروز رهایی آشویتس را گرامی داشتیم. این روز ۹ ماه بعد از تولد من بود. این روز رهایی و به طور کلی تجربیات وحشتناک آشویتس برای من انگیزه یی بود که در سن ۱۷ سالگی در مقابل دیوار برلین در خیابان برمور متعهد شدم که زندگیم را وقف مبارزه برای حقوق بشر و بر ضد سرکوب و علیه همه ارودگاههای مرگ بکنم.
و وقتی که امروز، دوستان عزیز، در این مورد صحبت میکنیم که میخواهند کمپ لیبرتی را با دیوارهایی دورادور آن با کنترل در اطراف آن و غیره درست کنند،پس من اجازه دارم که یادآوری تاریخ خودمان را بکنم. آنموقع هم یک اردوگاه نمایشی بود که صلیب سرخ را می بردند آنجا و یک گروه موزیکی داشت که یک ظاهر خوبی را نشان میدادند
و ما، دوستان عزیز، بخصوص اینجا در آلمان مسئولیت داریم که اجازه ندهیم چنین چیزهایی دوباره اتفاق بیفتد و خدارا شکر ما همه (حداقل در مجلس آلمان ) از همه جناحها برآن توافق داریم.
احتیاج به جابجایی اشرف نیست. و چندین بار گفته شده، پس باید عمل کنیم. و چه کسی مناسب تر است برای این مسئولیت غیر از آلمان؟
و ما باید عمل بکنیم، به جای این که فقط سخنرانیها و مراسم زیبایی برپا کنیم. در این راه لطفاً از ارتباطات و از امکاناتی که دارید استفاده کنید، در محافل اروپایی و در محافل ملی که این اهداف سریع به عمل برسد. ۴ ماه زمان کافی است که ما یک پیام جدی بدهیم.
سلام اشرف.
من میخواستم یک توضیح شخصی بدهم. ما دیروز ۲۷ ژانویه سالروز رهایی آشویتس را گرامی داشتیم. این روز ۹ ماه بعد از تولد من بود. این روز رهایی و به طور کلی تجربیات وحشتناک آشویتس برای من انگیزه یی بود که در سن ۱۷ سالگی در مقابل دیوار برلین در خیابان برمور متعهد شدم که زندگیم را وقف مبارزه برای حقوق بشر و بر ضد سرکوب و علیه همه ارودگاههای مرگ بکنم.
و وقتی که امروز، دوستان عزیز، در این مورد صحبت میکنیم که میخواهند کمپ لیبرتی را با دیوارهایی دورادور آن با کنترل در اطراف آن و غیره درست کنند،پس من اجازه دارم که یادآوری تاریخ خودمان را بکنم. آنموقع هم یک اردوگاه نمایشی بود که صلیب سرخ را می بردند آنجا و یک گروه موزیکی داشت که یک ظاهر خوبی را نشان میدادند
و ما، دوستان عزیز، بخصوص اینجا در آلمان مسئولیت داریم که اجازه ندهیم چنین چیزهایی دوباره اتفاق بیفتد و خدارا شکر ما همه (حداقل در مجلس آلمان ) از همه جناحها برآن توافق داریم.
احتیاج به جابجایی اشرف نیست. و چندین بار گفته شده، پس باید عمل کنیم. و چه کسی مناسب تر است برای این مسئولیت غیر از آلمان؟
و ما باید عمل بکنیم، به جای این که فقط سخنرانیها و مراسم زیبایی برپا کنیم. در این راه لطفاً از ارتباطات و از امکاناتی که دارید استفاده کنید، در محافل اروپایی و در محافل ملی که این اهداف سریع به عمل برسد. ۴ ماه زمان کافی است که ما یک پیام جدی بدهیم.
سلام اشرف.
دويست وهشتادودومين روز کارزار تحصن ژنو در حمايت از اشرف
در دويست وهشتادودومين تحصن در ژنو
اشرف نشانان با سردادن شعار عليه نقض حقوق بشر و برای حفاظت و سلامت اشرفيان با شعارهای خود خواسته هايشان را تکرار می کردند.
انتقال اجباری محکوم است محکوم است
ليبرتی کنونی زندان است زندان است
پناهندگی جمعی همين حالا همين حالا
حاميان اشرف در شعارها و تظاهرات خود با تمام توان و قدرت فرياد می زدند و سازمان ملل را به اقدام فوری و قاطع عليه نقض تعهدات و توافقات انجام شده توسط دولت عراق فراخواندند. و خواستار مقابله جدی با اقدام دولت عراق برای تبديل کمپ ليبرتی به يک زندان برای مجاهدان پايدار اشرف شدند.
انتقال اجباری توطئه آخوندی
انتقال اجباری محکوم است، محکوم است
اشرفی قهرمان اميد مايی، خارچشم ملايی
اشرف نشانان ژنو اعلام کردند که همراه با پايداری پرشکوه برادران و خواهران خود در اشرف، هرگز اجازه نخواهند داد که اين توطئه جنايتکارانه جامه عمل بپوشد
انتقال اجباری محکوم است محکوم است
ليبرتی کنونی زندان است زندان است
پناهندگی جمعی همين حالا همين حالا
حاميان اشرف در شعارها و تظاهرات خود با تمام توان و قدرت فرياد می زدند و سازمان ملل را به اقدام فوری و قاطع عليه نقض تعهدات و توافقات انجام شده توسط دولت عراق فراخواندند. و خواستار مقابله جدی با اقدام دولت عراق برای تبديل کمپ ليبرتی به يک زندان برای مجاهدان پايدار اشرف شدند.
انتقال اجباری توطئه آخوندی
انتقال اجباری محکوم است، محکوم است
اشرفی قهرمان اميد مايی، خارچشم ملايی
اشرف نشانان ژنو اعلام کردند که همراه با پايداری پرشکوه برادران و خواهران خود در اشرف، هرگز اجازه نخواهند داد که اين توطئه جنايتکارانه جامه عمل بپوشد
آنها همچنين با سردادن شعارهای خود خواستار اقدام فوری کميساريای عالی برای بازتاييد استاتوی پناهندگی ساکنان اشرف شدند. و خواهان محکوم کردن توطئه ها و فريبکاريهای مالکی برای به شکست کشاندن راه حل مسالمت آميز در موضوع اشرف شدند.
فریب مردم توسط سینما و اهداف حاکمان جهل و جنایت
در حالیکه ایران و در حقیقت رژیم جهل و جنایت حاکم بر ایران مرکز توجهات جهانی را به خود اختصاص داده است و در حالیکه بحرانهای همه جانبه گلوی رژیم در دوران آخرین مراحلش را میفشارد ، رژیم و دوستانش سعی میکنند از تجربیات سودآور گذشته از سینما استفاده کنند و حتی برای اندکی هم که شده افکار را بسمت و سوی دیگر بکشانند.
سینما صادراتی رژیم که همیشه شائبه رفروم پذیری و تغییر روشهای سرکوبگرانه و تروریستی رژیم را دامن میزده وتوسط بسیاری از دست اندرکاران فرهنگی تقویت میشده و میشود ، این نقش را برعهده گرفته است. برای این دست اندرکاران فرهنگی هیچ فرقی نمیکند که در ایران چه کسی حکومت میکند و چه جنایتهایی صورت میگیرد ، آنها مامورین دولتها و منافع خاص میباشند و برای تهیه بودجه هاشان به دولتهایشان نیاز دارند. رژیم از این طریق تحت فعالیتهای باصطلاح فرهنگی و با تاراج اموال مردم ایران حاکمیت فاشیستی مذهبی اش عمرش را طولانی کرده و می کند. اخیرا هم برهنه شدن یک زن هنرپیشه ایرانی در مقابل دوربین و جایزه گرفتن فیلم دیگری بحثهای زیادی در جامعه ایران و در خارج ایران اذهان را بخود مشغول داشته است.
اما مسئله اصلی در زمان فعلی که زمان بسیار حساسی و شاید حساسترین شرایط کل تاریخ کشورمان است چیست و آیا کسانیکه اینگونه به خرج واژه هایی بسیار دور از واقعیت میپردازند شرایط امروز را آنطور که هست دریافته اند؟ و پشت صحنه به آمدن فیلم و سینما در زمان خمینی و بازماندگانش را در داخل و خارج دریافت کرده اند؟
حدود بیست سال پیش وقتی خیلی چیزها در مورد سینما ساخته شده در ایران و صادر شده به خارج کشور در پرده ابهامات بود و قبل از فریب کاریهای جریان باصطلاح اصلاحات و پروژه دوم خرداد نگارنده بعنوان یک کارگردان و فیلمنامه نویس در تبعید که در اروپا زندگی و کار میکرد وسیستمهای اروپایی و فستیوالهای مختلف را تجربه کرده بود یک سری مقالات در روشنگری اینکه رژیم از سینما چه سوء استفاده هایی میکند نوشت که در نشریه ایران زمین آن زمان منتشر شد.

در آنزمان بعضی از مدعیان شناخت از سینمای ایران کسانی مثل مخملباف (که تازه اورکوت و لباس پاسداری و دستگیری آزادیخواهان و شکنجه آنان را از تن در آورده و لباس روشنفکری و گرایش باصطلاح متفاوت از گذشته را به تن کرده بود) را حلوا حلوا میکردند و مدعی بودند که این پاسدار دیروز عوض شده و همینطور که یک چنین آدمی عوض میشود ، رژیم بناچار همین مسیر تغییر و اصلاح خود به طرف متمدن شدن را خواهد پیمود و به این ترتیب خاک در چشمان مردم میپاشیدند. در آنزمان هم دوران سردار سازندگی رفسنجانی که مردم او را بدرستی سردار چاپندگی مینامیدند بود که از شروع اصلاحات و تغییر دوران سخن میگفت و مثلا دخترش را برای اثبات این موضوع به دوچرخه سواری در خیابانهای تهران میفرستاد. بعدها دیدیم که همین خط فکری حامی اصلی روی کار آمدن خاتمی شیاد بود که نه تنها هیچ رفروم تغییری را در نظام ولایت فقیه صورت نداد بلکه ولی فقیه را منتصب به وحی و خود را مطیع کامل او دانست و با بردن سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت در لیستهای آمریکا و اروپا بزرگترین سد را برای تغییر واقعی میسر شد و باعث ویرانی های شد. تا آنجا که میتوان گفت احمدی نژاد هم از دوران او بیرون زد.
اما مسئله اصلی حقیقت جامعه ایران در رژیم فاشیستی مذهبی ولایت فقیه و سینمای که تحت نظارات وزارت ارشادش که زمانی توسط خاتمی و زمان دیگر توسط مهاجرانی هدایت و تولید میشد چه بود؟

فیلم کردن اصطلاحی است که مردم برای کلاه گذاشتن سر دیگران هم استفاده میکنند و براستی این واژه ائیست که در طول حکومت رژیم ضد فرهنگ و ضد انسانی آخوندی از سوء استفاده ها از سینما و فیلم به عمل آمده و می آید.
دست اندرکاران فیلم و سینما هم هیچ راهی بغیر از تابعیت کامل از دستور العملهای رژیم نداشته اند و بسیاری از سینماگران متعهد که ننگ همکاری با این رژیم را به جان نخردیند و با وجود استعداد فروان دست از این کار کشیده یا درانزوای که خود انتخاب کرده و به کارهای دیگری در ایران پرداختند وبه این طریق شرافت خود را انتخاب کرده و کار را در شرایط رژیم با وجود عشقشان به کار فیلم به کنار گذاشتند و یا به تبعید روی آوردند.
انگشت شماری از آنان در اوایل روی کار آمدن رژیم توانستند به ساختن فیلمهایی در خارج با موضوعات دردهای اصلی مردم ایران ناشی از وجود رژیم خمینی بپردازند و به افشاءگری بپردازند. اما رژیم و عواملش که این اثرهای هنری و مردمی را خاری در چشمان خویش میدید با کمک شریکان خارجیش در سانسور آنان کوشا شدند و در حالیکه فیلمهای ساخته شده فیلمسازان در تبعید مورد سانسور فستیوالها و سینماها و تلویزیونها قرار میگرفت ، فیلمهای تحت کنترل و نظارت وزارت ارشاد راه به همین فستیوالها ، سینماها و تلویزیونها راه میبرد و به جوایز مختلف دست پیدا میکرد که البته مورد اعتراض بسیاری از مردم و آگاهان به اوضاع سینما ایران بود و بسیاری از آن بعنوان افتضاح فرهنگی یاد میکردند. جالب این بود که بعضی از همین سینماگران خود به داوری فیلمهای همکاران خود میپرداختند و بطور بلاعوض جوایز را اختصاص همکاران خود میکردند.

بخاطر دارم در سال 1996 من فیلمی بنام «رد پــــــای تـــــرور» به سفارش تلویزیونهای آلمان و فرانسه (آرته وآن دی آر)ساختم که سری قتلهای زنجیره ایی دراروپا و دست داشتن شبکه های جاسوسی و ترور در سفارتهای رژیم را افشاء میکرد. این فیلم مدتها پخش نمیشد تا بالاخره بعد از مدتها و بعد از صدورحکم دادگاه میکونوس در برلین و محکومیت سران رژیم (خامنه ایی ، رفسنجانی ، ولایتی ، فلاحیان ، محسن رضایی) و عوامل مستقیم در این قتلها در این دادگاه از تلویزیون آرته (تلویزیون مشترک آلمان و فرانسه) و ان دی آر آلمان پخش شد. نمایش این فیلم از تلویزیون فرانسه همزمان با فستیوال کن و حضور عباس کیارستمی در فرانسه بود. در این فستیوال با تعجب و حیرت فراوان فیلم بسیار خسته کننده و بی محتوای «طعم گیلاس» جایزه نخل طلائئ را دریافت کرد و عباس کیارستمی در روی صحنه این جمله را بیان داشت: «حضور ما در صحنه های بین المللی موقعیت خوبیست برای اینکه تصور وذهنیت مردم دنیا را نسبت به ملتی که از سوی غرب به عنوان تروریست معرفی می شود عوض کند. » صفحه هنر وادبیات روزنامه سلام.

ملاحظه میکنید که این آقای کارگردان کلمه ملت را در مورد رژیم بکار میبرد ، آیا مردم در قتلها در اروپا دست داشتند که از کیسه مردم میخواست موقعیت رژیم و معاملاتش را با جهان نجات دهد؟
قابل توجه که طبق قرار داد من با تلویزیونهای آرته و ان دی آر توافق این بود که فیلم «رد پای ترور» در فستیوالهای مختلف شرکت کند و حداقل از 9 تلویزیون از جمله تلویزیون سراسری آ ار دی و بقیه کانالها در آلمان و در تلویزیون فرانسوی ، آلمانی آرته باز پخش شود که این فیلم مورد سانسور این دو کشور و فرانسه قرار گرفت و از نظر قرار دادی بمن اخطار شد که کلیه حقوق متعلق به آنهاست و آنرا نباید جائئ پخش نکنم. بعد از آن هم یکی از پروژها که بودجه سناریو آن بمن پرداخته شده بود تولیدش مورد تصویب قرار نگرفت و از آن ببعد همه امکانات ادامه داشتن حیات شغلی از من گرفته شد .
متاسفانه امروزه یا بدلیل ندانستن اتفاقات در این باره و یا کمبود حافظه بسیاری از کسان که حتی در میان مخالفین رژیم و دوستداران آزادی و رهائئ مردم هستند آنچنان بوجد می آیند که وقتی یک فیلم که از نظر محتوائئ سعی میکند خودش را بشدت از شرایط فشارها روی مردم توسط رژیم دور نگه دارد جایزه میگیرد ، آنرا جزو افتخارات ملی مینامند و تشخیص نمیدهند که این بازی را بارها رژیم انجام داده است.
واقعا مسخره و دور از هر گونه منطقی است که تصور کرد در زمان رژیم جمهوری اسلامی با ایدئولوژی خلص فاشیستی مذهبی که حتی خود عوامل رژیم را هم دیگر تحمل نمیتواند بکند و سالیان سال حتی بطور مستمر در روابط خانوادگی و خصوصی مردم دخالت میکند ، سینماگران در ایران بتوانند کار مستقل و دور از چشم رژیم بسازند و در قالب داستانهایشان حرفی بزنند که مطابق نظر و خواست رژیم نباشد. البته من در اینجا از فیلمهای زیرزمینی صحبت نمیکنم ، آنها ارزش مبارزاتی خود را دارند و حسابشان با فیلمهای رسمی و تحت کنترل رژیم کاملا جداست.
در اینجا باید کمی در مورد سیستم ساخت فیلم توضیح بدهم. در تولید فیلم در دنیا ابتدا یک ایده مطرح میشود و وقتی نظر یا نظرها را جلب کرد یک خلاصه داستان نوشته و باز وقتی تصویب شد فیلمنامه نوشته به تهیه کننده عرضه میشود و بعد از بررسی محتوایی و و یا گروهی از تهیه کنندگان میرسد و بودجه آن برآورد وبعد از تهیه سرمایه و آماده سازیهای دیگر و تقسیم نقش و کادرفنی به ساختن فیلم میپردازند. در کشورهای پیشرفته سناریو از دید چند متخصص دراماتیک سناریو رویش کار میشود و هیچ چیزی اتفاقی و تصادفی جلوی دوربین نمی آید. همزمان با فیلمبرداری زیر نظر کارگردان کارهای مونتاژ ، صداگزاری ، موزیک ، کارهای دیگر مثل تیتر و غیره انجام میگیرد.
اما در ایران رژیم با سیستم بسیار جبارانه سانسور در همه مراحل نظارت کامل صورت میگیرد و از طرح تا اجرا تا تدوین و غیره مو به مو مواظب است که مبادا برخلاف مصالح نظام فکریش کاری انجام شود.
اصولا در جمهوری اسلامی دو نوع فیلم تولید میشود.
یکی فیلمها یا سریالهای که صرفا مصرف داخلی دارد و رژیم بشدت بر تعداد آنها افزوده و آنرا به شکل غیر قابل باوری ارزان به بازارها میفرستد و یا از تلویزیونهایش پخش میکند تا مردم را سرگرم کند. و دیگری که مصارف خارجیش مد نظرش میباشد که چهره متفاوتی از جامعه ایران به بیرون نشان دهد تا توهم تغییر در خارج برای معاملاتش میسر گردد.
عملکرد این نوع دوم که به فیلمهای گلخانه ایی معروف بودند اینگونه میتوان توضیح داد: بعضی وقتها سیمها ارتباطی تاجران نفت و خون با حاکمان سوار بر گرده مردم ما دچار اختلال میشد یا میشود: مثلا گروگانگیریها ، عملیات تروریستی رژیم ، مداخله در مورد کشورهای دیگر و یا فعالیتهای هسته ایی در رسیدن به بمب اتم و غیره و دیگر راههای دیپلماتیک نتیجه ایی که رژیم میخواهد بان برسد کارایی موثر را دیگر ندارد و در این جاست که رژیم با همه امکاناتش باید از وسایل دیگر برای ارتباط استفاده کند ، معامله گران که تا به همین امروز دردها و رنجهای بیکران مردم و بزرگترین کشتار ها و شکنجه ها را مورد بی اعتنائئ کامل قرار میدهند و غارت منابع مردم ما فقط مد نظرشان میباشد هم برای توجیح معاملاتشان به این وسایل که از طرف افکار عمومی مطرح و گسترده میشود نیاز مبرم دارند و مایلند به توهم اینکه از درون رژیم هم میشود کاری کرد دامن زنند ، تا بگویند آنقدر هم که مخالفان یا مقاومت مردم ایران بر علیه این رژیم میگویند این آخوندها بد نیستند. تجربه نشان داده است که بهترین وسیله ارتباط با رژیم جهل و جنایت سینما بوده که همیشه این سیم ارتباطی را به حاکمان جبار و ستمگر وصل میکرده تا مثلا با نمایش بوسیدن کارگردان ایرانی در هنگام دریافت جایزه توسط یک زن یا در زمان ورود به فستیوال با یک ستاره زن معروف که لباسش در عرف رژیم جائئ ندارد ، نشان دهند که با این آقا رژیم بعد از برگشتن رژیم اصلا کاری ندارد و او به زندگی و کارش آزادانه ادامه میدهد و به این دلیل رفرم و اصلاح همین رژیم میسر و حتمی است ، پس باید روابط تجاری و فرهنگی حفظ شود و بر تعداد آنها افزایش یابد تا در ایران تغییر(رفرم) حاصل گردد. اینان تا آنجا پیش میرفتند که بگویند مبادله فرهنگی باعث تغییر رفتار رژیم (استحاله) آن خواهد بود. آقایان کارگردان هم که اساسا کاری بقول خودشان به سیاست ندارند و تنها چیزی که مد نظرشان است فروش فیلم فعلی و ورود به تولید فیلم بعدی در جهت این اهداف قرار میگرفتند و همانطور که در حرفهای اکثرشان نشان میدادند بدفاع از رژیم که نامش را ایران و ملت میگذاشتند ، به ایراد سخنرانی میپرداختند. برتولت بررشت نمایشنامه نویس ضد فاشیستی آلمان در مقابل ادعای غیر سیاسی بودن جمله معروف و قابل توجهی دارد : « غیر سیاسی ترین فیلم ، سیاسی است.»
اما رژیم به این بسنده نمیکند و با بعضی برخورد میکند تا دیگران حساب کار خودشان را بکنند و امر برشان مشتبه نشود که معرفیتشان میتواند آنها را مستقل از نهادهای فکری رژیم بکند.
بهر حال ظلم بیش از حد حصر رژیم به مردم هم کسانی را در این حرفه وادار میکند که به این همکاریها با این رژیم پایان دهند و حتی در مقابل رژیم بایستند و به اعتقاد من آنها را باید در جدائئ و فاصله از رژیم تشویق کرد و گناههای گذشته اشان را بخاطر مخالفت کنونیشان هم از طرف مردم بخشیده خواهد شد.
موضوع دیگری که بسیار مفصل است و کتابها در موردش توسط محققان و کارشناسان نوشته خواهد شد ، انتخاب موضوعات فیلمها در زمان حاکمیت ملاهاست که من در اینجا بصورت کوتاه بان اشاره میکنم .
داستانهایی که در ایران فیلم میشوند بدلیل شرایط تحمیلی و سانسور رژیم ، نه به اصل و ریشه و چگونگی زندگی مردم و علت و معلول مشکلات جامعه از هر نظرنمی پردازند ، بلکه با فرار از این روش و نگرش ژرفگونه درابعادی که همه میدانند و آنهم بصورت مختصر و غالبا بسیار مصنوعی ساخته و پرداخته میشود.
آثار هنری بطور کلی و فیلمها رئالیستی بویژه در هر زمان باید آئینه زمان خود باشند و در فیلمهای تاریخ نوعی کالبد شکافی فرهنگی صورت گیرد تا اذهان از واقعیت کنش و واکنشهای قهرمانان یا ضدقهرمانان داستان بواقعیت برسند و از آن طریق ذهن خود را شفاف و برنده سازند.
اساس جاذبیت فیلمهای رئالیستی در تاریخ همیشه بازیابی شخصیتهای داستان و نیازهایشان در خود بیننده است.
در ایران تحت حاکمیت جهل و خرافات رژیم آخوندی ، مشکلات اصلی مردم از قبیل مشکلات اقتصادی (اختلاس و دزدیهای نجومی ، فساد اداری و رشوه گیری ، بیکاری ، فقر ، فساد ، فحشا ، اعتیاد ، کارتن خوابی و ...) مشکلات فرهنگی و اجتماعی ( تجاوز و قتلهای ناموسی ، دختران فراری ، خودکشی ، ازدواجهای اجباری و سنتهای خرافی و ...) و مشکلات دیگر مثل محیط زیست و تاثیر مستقیم آن روی زندگی مردم ، فرار نخبگان و مغزها و مسائل مردم و همه وهمه جایی در سینما یا ندارند یا از زاویه افکار آخوندی ساخته و پرداخت یا با اصل مسائل کاری ندارند و یا رژیم همانند خطبه های نماز جمعه اش آنرا وسیله ایی در خدمت عقب نگه داری اذهان مردم بکار میبرد و در حقیقت جنگ تمام عیار خود با مردم و البته برعلیه آزادیخواهان و مبارزین و مجاهدین بارها و بارها از سینما مورد سوء استفاده قرار داده است و نمونه هایش هم اخیرا هم سریال های ابلهانه میباشد که مکررا پخش میکند که از هر نظر تعفن و گندیدیگی نمونه های کامل بارز تراوش عقاید خلص ارتجاعی و فاشیستی است و بغیر از عقب ماننده ترین لایه های هوادارش کسی را نمیفریبد.
همانطور که میدانیم بسیاری از عاشقان سینه چاک خمینی که دیروز در لباس شکنجه گر ، پاسدار ، بسیجی یا لباس شخصی یا حتی آخوند نقش سرکوبگرانه حفظ نظام را بعهده داشتند ، با یادگیری تکنیکهای فیلمسازی البته با هدایت و راهنمائئ کارگردانان حرفه ایی همان اهداف را با ایستادن پشت یا جلو دوربین دنبال میکنند. بعقیده من این آثار توهین به شعور انسانی و فرهنگ غنی مردم ایران میباشند.
اما حرف سینما گران و هنرمندان متعهد در ایران ودر تبعید و مورد سانسور در خارج و داخل به مردم چیز دیگریست. هنرمند و اثرش در ارتباط با شرایط جامعه و چگونگی زندگی آنهاست و کار هنری از هر نوعش یک رابطه عاطفی و عقلانی با جامعه میباشد که البته وجه عاطفی آن برجسته تر است.
چطور در جامعه ایی که سرکوب و شکنجه ، اعدام و دزدیهای نجومی حاکمان و جهل خرافات جامعه را میبلعد و انسانها در ابعاد چند ده ملیونی از این شرایط در درد و رنج هستند ، انسان هنرمند سکوت کند و یا با عاملین این مصیبتها و فجایع بی حد حصر همکاری رساند؟
این شرایط باید با سرنگونی این رژیم تغییر کند و شادی ، آزادی و رفاه به جامعه برگردد و آن تنها و تنها با مبارزه در همه ابعاد و مقدم بر همه مبارزه فرهنگی و سیاسی میسر میگردد.
این کار را باعتقاد من در بهترین صورتی سیمای آزادی و قهرمانان شهر اشرف انجام داده و میدهند و براستی یکی از بزرگترین گنجینه های فرهنگی تاریخ کشورمان را این قهرمانان با وجود محدودیتهای بسیار زیاد بوجود آورده اند و بزرگترین خار در چشم دشمن و مرحم بر دردهای روحی مردم را ایجاد کرده اند.
فیلم و سینما قدرتمند ترین نوع هنر هست ، چرا که توان جمع کردن همه هنرهای دیگر را در خود دارد. همه این عوامل باید در رشد و تعالی فکری و فرهنگی ببیندگان کمک کند تا بتوانند علت رابطه ها و معلولها را با عمق بیشتری ببینند و مسلما همانطور که بارها سینما در تاریخ جهان نشان داده و میدهد سمت سوی واقعگرایانه نسبت به حل نظری مشکلات فردی و رابطه آن در جامعه و مبارزه با جهل و خرافات و افکار عقب افتاده باشد.
آری وظیفه سینما گران و فعالان رسانه ایی گفتن حقیقت به مردم است و آری سینما ایران در صورت گفتن حقیقت ، سینمای جهانی خواهد بود.
با ایمان به پیروزی
سه شنبه، 2012/01/24
منصور قدرخواه
سینما صادراتی رژیم که همیشه شائبه رفروم پذیری و تغییر روشهای سرکوبگرانه و تروریستی رژیم را دامن میزده وتوسط بسیاری از دست اندرکاران فرهنگی تقویت میشده و میشود ، این نقش را برعهده گرفته است. برای این دست اندرکاران فرهنگی هیچ فرقی نمیکند که در ایران چه کسی حکومت میکند و چه جنایتهایی صورت میگیرد ، آنها مامورین دولتها و منافع خاص میباشند و برای تهیه بودجه هاشان به دولتهایشان نیاز دارند. رژیم از این طریق تحت فعالیتهای باصطلاح فرهنگی و با تاراج اموال مردم ایران حاکمیت فاشیستی مذهبی اش عمرش را طولانی کرده و می کند. اخیرا هم برهنه شدن یک زن هنرپیشه ایرانی در مقابل دوربین و جایزه گرفتن فیلم دیگری بحثهای زیادی در جامعه ایران و در خارج ایران اذهان را بخود مشغول داشته است.
اما مسئله اصلی در زمان فعلی که زمان بسیار حساسی و شاید حساسترین شرایط کل تاریخ کشورمان است چیست و آیا کسانیکه اینگونه به خرج واژه هایی بسیار دور از واقعیت میپردازند شرایط امروز را آنطور که هست دریافته اند؟ و پشت صحنه به آمدن فیلم و سینما در زمان خمینی و بازماندگانش را در داخل و خارج دریافت کرده اند؟
حدود بیست سال پیش وقتی خیلی چیزها در مورد سینما ساخته شده در ایران و صادر شده به خارج کشور در پرده ابهامات بود و قبل از فریب کاریهای جریان باصطلاح اصلاحات و پروژه دوم خرداد نگارنده بعنوان یک کارگردان و فیلمنامه نویس در تبعید که در اروپا زندگی و کار میکرد وسیستمهای اروپایی و فستیوالهای مختلف را تجربه کرده بود یک سری مقالات در روشنگری اینکه رژیم از سینما چه سوء استفاده هایی میکند نوشت که در نشریه ایران زمین آن زمان منتشر شد.

در آنزمان بعضی از مدعیان شناخت از سینمای ایران کسانی مثل مخملباف (که تازه اورکوت و لباس پاسداری و دستگیری آزادیخواهان و شکنجه آنان را از تن در آورده و لباس روشنفکری و گرایش باصطلاح متفاوت از گذشته را به تن کرده بود) را حلوا حلوا میکردند و مدعی بودند که این پاسدار دیروز عوض شده و همینطور که یک چنین آدمی عوض میشود ، رژیم بناچار همین مسیر تغییر و اصلاح خود به طرف متمدن شدن را خواهد پیمود و به این ترتیب خاک در چشمان مردم میپاشیدند. در آنزمان هم دوران سردار سازندگی رفسنجانی که مردم او را بدرستی سردار چاپندگی مینامیدند بود که از شروع اصلاحات و تغییر دوران سخن میگفت و مثلا دخترش را برای اثبات این موضوع به دوچرخه سواری در خیابانهای تهران میفرستاد. بعدها دیدیم که همین خط فکری حامی اصلی روی کار آمدن خاتمی شیاد بود که نه تنها هیچ رفروم تغییری را در نظام ولایت فقیه صورت نداد بلکه ولی فقیه را منتصب به وحی و خود را مطیع کامل او دانست و با بردن سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت در لیستهای آمریکا و اروپا بزرگترین سد را برای تغییر واقعی میسر شد و باعث ویرانی های شد. تا آنجا که میتوان گفت احمدی نژاد هم از دوران او بیرون زد.
اما مسئله اصلی حقیقت جامعه ایران در رژیم فاشیستی مذهبی ولایت فقیه و سینمای که تحت نظارات وزارت ارشادش که زمانی توسط خاتمی و زمان دیگر توسط مهاجرانی هدایت و تولید میشد چه بود؟

فیلم کردن اصطلاحی است که مردم برای کلاه گذاشتن سر دیگران هم استفاده میکنند و براستی این واژه ائیست که در طول حکومت رژیم ضد فرهنگ و ضد انسانی آخوندی از سوء استفاده ها از سینما و فیلم به عمل آمده و می آید.
دست اندرکاران فیلم و سینما هم هیچ راهی بغیر از تابعیت کامل از دستور العملهای رژیم نداشته اند و بسیاری از سینماگران متعهد که ننگ همکاری با این رژیم را به جان نخردیند و با وجود استعداد فروان دست از این کار کشیده یا درانزوای که خود انتخاب کرده و به کارهای دیگری در ایران پرداختند وبه این طریق شرافت خود را انتخاب کرده و کار را در شرایط رژیم با وجود عشقشان به کار فیلم به کنار گذاشتند و یا به تبعید روی آوردند.
انگشت شماری از آنان در اوایل روی کار آمدن رژیم توانستند به ساختن فیلمهایی در خارج با موضوعات دردهای اصلی مردم ایران ناشی از وجود رژیم خمینی بپردازند و به افشاءگری بپردازند. اما رژیم و عواملش که این اثرهای هنری و مردمی را خاری در چشمان خویش میدید با کمک شریکان خارجیش در سانسور آنان کوشا شدند و در حالیکه فیلمهای ساخته شده فیلمسازان در تبعید مورد سانسور فستیوالها و سینماها و تلویزیونها قرار میگرفت ، فیلمهای تحت کنترل و نظارت وزارت ارشاد راه به همین فستیوالها ، سینماها و تلویزیونها راه میبرد و به جوایز مختلف دست پیدا میکرد که البته مورد اعتراض بسیاری از مردم و آگاهان به اوضاع سینما ایران بود و بسیاری از آن بعنوان افتضاح فرهنگی یاد میکردند. جالب این بود که بعضی از همین سینماگران خود به داوری فیلمهای همکاران خود میپرداختند و بطور بلاعوض جوایز را اختصاص همکاران خود میکردند.
بعنوان فقط یک نمونه به این نکته اشاره میکنم که مثلا عباس کیارستمی که در هنگام اهدا جایزه ستاره سینما خانم کاترین دونو را میبوسید و یا بعضی ستارگان سینما زن را به ایران به مهمانی دعوت میکرد تا از این طریق هم برای خودش و فیلمهایش تبلیغ کند و از این طریق خود را با رژیم مخالف نشان دهد اما بعد از انتخابات اول احمدی نژاد این گماشته تیرخلاص زن و گماشته آنزمان خامنه ایی ماسک خود را کنار زد و نامه ای به این غلام حلقه بگوش دستگاه ولی فقیه نوشت که : « آقای احمدینژاد، (که باو رای نداده بود) برای من دلايل بسيار سادهای وجود دارد که تو را بيشتر از او (رفسنجانی) دوست دارم. تو برای من يادآور سال ۵۷ هستی. » آیا این همه فرصت طلبی در مقابل قدرت نشان از عفونت شخصیتی و درونی و بی مسئولیتی در مقابل سرنوشت مردم ندارد؟ بهمین دلیل بود که سفیر رژیم در فرانسه هم علنا گفت : «کیارستمی سینماگری است که تا کنون قفلهای مهمی را در این راه برای ما در دیپلماسی باز کرده و ما هرگاه با در بسته مواجه می شویم ، سینمای ایران و مخصوصا عباس کیارستمی کلید رمز گشای ماست.»

بخاطر دارم در سال 1996 من فیلمی بنام «رد پــــــای تـــــرور» به سفارش تلویزیونهای آلمان و فرانسه (آرته وآن دی آر)ساختم که سری قتلهای زنجیره ایی دراروپا و دست داشتن شبکه های جاسوسی و ترور در سفارتهای رژیم را افشاء میکرد. این فیلم مدتها پخش نمیشد تا بالاخره بعد از مدتها و بعد از صدورحکم دادگاه میکونوس در برلین و محکومیت سران رژیم (خامنه ایی ، رفسنجانی ، ولایتی ، فلاحیان ، محسن رضایی) و عوامل مستقیم در این قتلها در این دادگاه از تلویزیون آرته (تلویزیون مشترک آلمان و فرانسه) و ان دی آر آلمان پخش شد. نمایش این فیلم از تلویزیون فرانسه همزمان با فستیوال کن و حضور عباس کیارستمی در فرانسه بود. در این فستیوال با تعجب و حیرت فراوان فیلم بسیار خسته کننده و بی محتوای «طعم گیلاس» جایزه نخل طلائئ را دریافت کرد و عباس کیارستمی در روی صحنه این جمله را بیان داشت: «حضور ما در صحنه های بین المللی موقعیت خوبیست برای اینکه تصور وذهنیت مردم دنیا را نسبت به ملتی که از سوی غرب به عنوان تروریست معرفی می شود عوض کند. » صفحه هنر وادبیات روزنامه سلام.

ملاحظه میکنید که این آقای کارگردان کلمه ملت را در مورد رژیم بکار میبرد ، آیا مردم در قتلها در اروپا دست داشتند که از کیسه مردم میخواست موقعیت رژیم و معاملاتش را با جهان نجات دهد؟
قابل توجه که طبق قرار داد من با تلویزیونهای آرته و ان دی آر توافق این بود که فیلم «رد پای ترور» در فستیوالهای مختلف شرکت کند و حداقل از 9 تلویزیون از جمله تلویزیون سراسری آ ار دی و بقیه کانالها در آلمان و در تلویزیون فرانسوی ، آلمانی آرته باز پخش شود که این فیلم مورد سانسور این دو کشور و فرانسه قرار گرفت و از نظر قرار دادی بمن اخطار شد که کلیه حقوق متعلق به آنهاست و آنرا نباید جائئ پخش نکنم. بعد از آن هم یکی از پروژها که بودجه سناریو آن بمن پرداخته شده بود تولیدش مورد تصویب قرار نگرفت و از آن ببعد همه امکانات ادامه داشتن حیات شغلی از من گرفته شد .
متاسفانه امروزه یا بدلیل ندانستن اتفاقات در این باره و یا کمبود حافظه بسیاری از کسان که حتی در میان مخالفین رژیم و دوستداران آزادی و رهائئ مردم هستند آنچنان بوجد می آیند که وقتی یک فیلم که از نظر محتوائئ سعی میکند خودش را بشدت از شرایط فشارها روی مردم توسط رژیم دور نگه دارد جایزه میگیرد ، آنرا جزو افتخارات ملی مینامند و تشخیص نمیدهند که این بازی را بارها رژیم انجام داده است.
واقعا مسخره و دور از هر گونه منطقی است که تصور کرد در زمان رژیم جمهوری اسلامی با ایدئولوژی خلص فاشیستی مذهبی که حتی خود عوامل رژیم را هم دیگر تحمل نمیتواند بکند و سالیان سال حتی بطور مستمر در روابط خانوادگی و خصوصی مردم دخالت میکند ، سینماگران در ایران بتوانند کار مستقل و دور از چشم رژیم بسازند و در قالب داستانهایشان حرفی بزنند که مطابق نظر و خواست رژیم نباشد. البته من در اینجا از فیلمهای زیرزمینی صحبت نمیکنم ، آنها ارزش مبارزاتی خود را دارند و حسابشان با فیلمهای رسمی و تحت کنترل رژیم کاملا جداست.
در اینجا باید کمی در مورد سیستم ساخت فیلم توضیح بدهم. در تولید فیلم در دنیا ابتدا یک ایده مطرح میشود و وقتی نظر یا نظرها را جلب کرد یک خلاصه داستان نوشته و باز وقتی تصویب شد فیلمنامه نوشته به تهیه کننده عرضه میشود و بعد از بررسی محتوایی و و یا گروهی از تهیه کنندگان میرسد و بودجه آن برآورد وبعد از تهیه سرمایه و آماده سازیهای دیگر و تقسیم نقش و کادرفنی به ساختن فیلم میپردازند. در کشورهای پیشرفته سناریو از دید چند متخصص دراماتیک سناریو رویش کار میشود و هیچ چیزی اتفاقی و تصادفی جلوی دوربین نمی آید. همزمان با فیلمبرداری زیر نظر کارگردان کارهای مونتاژ ، صداگزاری ، موزیک ، کارهای دیگر مثل تیتر و غیره انجام میگیرد.
اما در ایران رژیم با سیستم بسیار جبارانه سانسور در همه مراحل نظارت کامل صورت میگیرد و از طرح تا اجرا تا تدوین و غیره مو به مو مواظب است که مبادا برخلاف مصالح نظام فکریش کاری انجام شود.
اصولا در جمهوری اسلامی دو نوع فیلم تولید میشود.
یکی فیلمها یا سریالهای که صرفا مصرف داخلی دارد و رژیم بشدت بر تعداد آنها افزوده و آنرا به شکل غیر قابل باوری ارزان به بازارها میفرستد و یا از تلویزیونهایش پخش میکند تا مردم را سرگرم کند. و دیگری که مصارف خارجیش مد نظرش میباشد که چهره متفاوتی از جامعه ایران به بیرون نشان دهد تا توهم تغییر در خارج برای معاملاتش میسر گردد.
عملکرد این نوع دوم که به فیلمهای گلخانه ایی معروف بودند اینگونه میتوان توضیح داد: بعضی وقتها سیمها ارتباطی تاجران نفت و خون با حاکمان سوار بر گرده مردم ما دچار اختلال میشد یا میشود: مثلا گروگانگیریها ، عملیات تروریستی رژیم ، مداخله در مورد کشورهای دیگر و یا فعالیتهای هسته ایی در رسیدن به بمب اتم و غیره و دیگر راههای دیپلماتیک نتیجه ایی که رژیم میخواهد بان برسد کارایی موثر را دیگر ندارد و در این جاست که رژیم با همه امکاناتش باید از وسایل دیگر برای ارتباط استفاده کند ، معامله گران که تا به همین امروز دردها و رنجهای بیکران مردم و بزرگترین کشتار ها و شکنجه ها را مورد بی اعتنائئ کامل قرار میدهند و غارت منابع مردم ما فقط مد نظرشان میباشد هم برای توجیح معاملاتشان به این وسایل که از طرف افکار عمومی مطرح و گسترده میشود نیاز مبرم دارند و مایلند به توهم اینکه از درون رژیم هم میشود کاری کرد دامن زنند ، تا بگویند آنقدر هم که مخالفان یا مقاومت مردم ایران بر علیه این رژیم میگویند این آخوندها بد نیستند. تجربه نشان داده است که بهترین وسیله ارتباط با رژیم جهل و جنایت سینما بوده که همیشه این سیم ارتباطی را به حاکمان جبار و ستمگر وصل میکرده تا مثلا با نمایش بوسیدن کارگردان ایرانی در هنگام دریافت جایزه توسط یک زن یا در زمان ورود به فستیوال با یک ستاره زن معروف که لباسش در عرف رژیم جائئ ندارد ، نشان دهند که با این آقا رژیم بعد از برگشتن رژیم اصلا کاری ندارد و او به زندگی و کارش آزادانه ادامه میدهد و به این دلیل رفرم و اصلاح همین رژیم میسر و حتمی است ، پس باید روابط تجاری و فرهنگی حفظ شود و بر تعداد آنها افزایش یابد تا در ایران تغییر(رفرم) حاصل گردد. اینان تا آنجا پیش میرفتند که بگویند مبادله فرهنگی باعث تغییر رفتار رژیم (استحاله) آن خواهد بود. آقایان کارگردان هم که اساسا کاری بقول خودشان به سیاست ندارند و تنها چیزی که مد نظرشان است فروش فیلم فعلی و ورود به تولید فیلم بعدی در جهت این اهداف قرار میگرفتند و همانطور که در حرفهای اکثرشان نشان میدادند بدفاع از رژیم که نامش را ایران و ملت میگذاشتند ، به ایراد سخنرانی میپرداختند. برتولت بررشت نمایشنامه نویس ضد فاشیستی آلمان در مقابل ادعای غیر سیاسی بودن جمله معروف و قابل توجهی دارد : « غیر سیاسی ترین فیلم ، سیاسی است.»
اما رژیم به این بسنده نمیکند و با بعضی برخورد میکند تا دیگران حساب کار خودشان را بکنند و امر برشان مشتبه نشود که معرفیتشان میتواند آنها را مستقل از نهادهای فکری رژیم بکند.
بهر حال ظلم بیش از حد حصر رژیم به مردم هم کسانی را در این حرفه وادار میکند که به این همکاریها با این رژیم پایان دهند و حتی در مقابل رژیم بایستند و به اعتقاد من آنها را باید در جدائئ و فاصله از رژیم تشویق کرد و گناههای گذشته اشان را بخاطر مخالفت کنونیشان هم از طرف مردم بخشیده خواهد شد.
موضوع دیگری که بسیار مفصل است و کتابها در موردش توسط محققان و کارشناسان نوشته خواهد شد ، انتخاب موضوعات فیلمها در زمان حاکمیت ملاهاست که من در اینجا بصورت کوتاه بان اشاره میکنم .
داستانهایی که در ایران فیلم میشوند بدلیل شرایط تحمیلی و سانسور رژیم ، نه به اصل و ریشه و چگونگی زندگی مردم و علت و معلول مشکلات جامعه از هر نظرنمی پردازند ، بلکه با فرار از این روش و نگرش ژرفگونه درابعادی که همه میدانند و آنهم بصورت مختصر و غالبا بسیار مصنوعی ساخته و پرداخته میشود.
آثار هنری بطور کلی و فیلمها رئالیستی بویژه در هر زمان باید آئینه زمان خود باشند و در فیلمهای تاریخ نوعی کالبد شکافی فرهنگی صورت گیرد تا اذهان از واقعیت کنش و واکنشهای قهرمانان یا ضدقهرمانان داستان بواقعیت برسند و از آن طریق ذهن خود را شفاف و برنده سازند.
اساس جاذبیت فیلمهای رئالیستی در تاریخ همیشه بازیابی شخصیتهای داستان و نیازهایشان در خود بیننده است.
در ایران تحت حاکمیت جهل و خرافات رژیم آخوندی ، مشکلات اصلی مردم از قبیل مشکلات اقتصادی (اختلاس و دزدیهای نجومی ، فساد اداری و رشوه گیری ، بیکاری ، فقر ، فساد ، فحشا ، اعتیاد ، کارتن خوابی و ...) مشکلات فرهنگی و اجتماعی ( تجاوز و قتلهای ناموسی ، دختران فراری ، خودکشی ، ازدواجهای اجباری و سنتهای خرافی و ...) و مشکلات دیگر مثل محیط زیست و تاثیر مستقیم آن روی زندگی مردم ، فرار نخبگان و مغزها و مسائل مردم و همه وهمه جایی در سینما یا ندارند یا از زاویه افکار آخوندی ساخته و پرداخت یا با اصل مسائل کاری ندارند و یا رژیم همانند خطبه های نماز جمعه اش آنرا وسیله ایی در خدمت عقب نگه داری اذهان مردم بکار میبرد و در حقیقت جنگ تمام عیار خود با مردم و البته برعلیه آزادیخواهان و مبارزین و مجاهدین بارها و بارها از سینما مورد سوء استفاده قرار داده است و نمونه هایش هم اخیرا هم سریال های ابلهانه میباشد که مکررا پخش میکند که از هر نظر تعفن و گندیدیگی نمونه های کامل بارز تراوش عقاید خلص ارتجاعی و فاشیستی است و بغیر از عقب ماننده ترین لایه های هوادارش کسی را نمیفریبد.
همانطور که میدانیم بسیاری از عاشقان سینه چاک خمینی که دیروز در لباس شکنجه گر ، پاسدار ، بسیجی یا لباس شخصی یا حتی آخوند نقش سرکوبگرانه حفظ نظام را بعهده داشتند ، با یادگیری تکنیکهای فیلمسازی البته با هدایت و راهنمائئ کارگردانان حرفه ایی همان اهداف را با ایستادن پشت یا جلو دوربین دنبال میکنند. بعقیده من این آثار توهین به شعور انسانی و فرهنگ غنی مردم ایران میباشند.
اما حرف سینما گران و هنرمندان متعهد در ایران ودر تبعید و مورد سانسور در خارج و داخل به مردم چیز دیگریست. هنرمند و اثرش در ارتباط با شرایط جامعه و چگونگی زندگی آنهاست و کار هنری از هر نوعش یک رابطه عاطفی و عقلانی با جامعه میباشد که البته وجه عاطفی آن برجسته تر است.
چطور در جامعه ایی که سرکوب و شکنجه ، اعدام و دزدیهای نجومی حاکمان و جهل خرافات جامعه را میبلعد و انسانها در ابعاد چند ده ملیونی از این شرایط در درد و رنج هستند ، انسان هنرمند سکوت کند و یا با عاملین این مصیبتها و فجایع بی حد حصر همکاری رساند؟
این شرایط باید با سرنگونی این رژیم تغییر کند و شادی ، آزادی و رفاه به جامعه برگردد و آن تنها و تنها با مبارزه در همه ابعاد و مقدم بر همه مبارزه فرهنگی و سیاسی میسر میگردد.
این کار را باعتقاد من در بهترین صورتی سیمای آزادی و قهرمانان شهر اشرف انجام داده و میدهند و براستی یکی از بزرگترین گنجینه های فرهنگی تاریخ کشورمان را این قهرمانان با وجود محدودیتهای بسیار زیاد بوجود آورده اند و بزرگترین خار در چشم دشمن و مرحم بر دردهای روحی مردم را ایجاد کرده اند.
فیلم و سینما قدرتمند ترین نوع هنر هست ، چرا که توان جمع کردن همه هنرهای دیگر را در خود دارد. همه این عوامل باید در رشد و تعالی فکری و فرهنگی ببیندگان کمک کند تا بتوانند علت رابطه ها و معلولها را با عمق بیشتری ببینند و مسلما همانطور که بارها سینما در تاریخ جهان نشان داده و میدهد سمت سوی واقعگرایانه نسبت به حل نظری مشکلات فردی و رابطه آن در جامعه و مبارزه با جهل و خرافات و افکار عقب افتاده باشد.
آری وظیفه سینما گران و فعالان رسانه ایی گفتن حقیقت به مردم است و آری سینما ایران در صورت گفتن حقیقت ، سینمای جهانی خواهد بود.
با ایمان به پیروزی
سه شنبه، 2012/01/24
منصور قدرخواه
واشنگتن تایمز- ناراضیان ایرانی، دولت عراق را متهم به تبدیل کمپ لیبرتی به زندان، میکنند
واشینگتن تایمز- ۲۳ ژانویه
۲۰۱۲(۳بهمن۱۳۹۰):
ناراضیان ایرانی در کمپ اشرف در شمال بغداد، دولت عراق را متهم میکنند که سعی می کند در طرح میانجیگری شده سازمان ملل، کمپ لیبرتی را به زندان تبدیل کند.کمپ لیبرتی، یک پایگاه سابق نظامی امریکا نزدیک فرودگاه بین المللی بغداد، به عنوان انتقال بیش از ۳۰۰۰ تن ساکنان کمپ اشرف که از سال ۱۹۸۶ در آنجا مستقر بوده اند، انتخاب شده است.
شهریار کیا یک سخنگوی کمپ اشرف گفت کمپ لیبرتی به قسمتی از اندازه اصلیش کاهش یافته، با دیوارهای بتونی بلند محصور شده و زیر کنترل دوربینهای شناسایی و پلیس قرار میگیرد که همگی در نقض قرارداد سازمان ملل با دولت عراق است. او در یک مصاحبه تلفنی گفت: این به وضوح یک زندان است.
دولت عراق که ضرب الاجل ۳۱ دسامبر را برای بستن کمپ اشرف تعیین کرده بود، ماه گذشته قبول کرد این ضرب الاجل را تا آخر آوریل تمدید کند. در ماه دسامبر، مارتین کوبلر، نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد برای عراق، قراردادی با دولت عراق برای انتقال بیش از ۳۰۰۰ تن ساکنان کمپ اشرف به کمپ لیبرتی منعقد کرد.
رهبری جنبش مقاومت، موافقت کرد که به عنوان نشان دادن حسن نیت ۴۰۰ تن از ساکنان را منتقل کند.با اینحال، یک سخنگوی سازمان ملل در بغداد حالا می گوید کمپ لیبرتی از استانداردهای انساندوستانه مشخص شده در قرارداد برخوردار نیست....
در دو هفته گذشته، تبعیدیان ایرانی حملات موشکی به کمپ اشرف را گزارش کرده اند. دولت عراق همچنین حکم دستگیری برای ۱۲۱ تن از ساکنان را اعلام کرده است.
ناراضیان ایرانی در کمپ اشرف در شمال بغداد، دولت عراق را متهم میکنند که سعی می کند در طرح میانجیگری شده سازمان ملل، کمپ لیبرتی را به زندان تبدیل کند.کمپ لیبرتی، یک پایگاه سابق نظامی امریکا نزدیک فرودگاه بین المللی بغداد، به عنوان انتقال بیش از ۳۰۰۰ تن ساکنان کمپ اشرف که از سال ۱۹۸۶ در آنجا مستقر بوده اند، انتخاب شده است.
شهریار کیا یک سخنگوی کمپ اشرف گفت کمپ لیبرتی به قسمتی از اندازه اصلیش کاهش یافته، با دیوارهای بتونی بلند محصور شده و زیر کنترل دوربینهای شناسایی و پلیس قرار میگیرد که همگی در نقض قرارداد سازمان ملل با دولت عراق است. او در یک مصاحبه تلفنی گفت: این به وضوح یک زندان است.
دولت عراق که ضرب الاجل ۳۱ دسامبر را برای بستن کمپ اشرف تعیین کرده بود، ماه گذشته قبول کرد این ضرب الاجل را تا آخر آوریل تمدید کند. در ماه دسامبر، مارتین کوبلر، نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد برای عراق، قراردادی با دولت عراق برای انتقال بیش از ۳۰۰۰ تن ساکنان کمپ اشرف به کمپ لیبرتی منعقد کرد.
رهبری جنبش مقاومت، موافقت کرد که به عنوان نشان دادن حسن نیت ۴۰۰ تن از ساکنان را منتقل کند.با اینحال، یک سخنگوی سازمان ملل در بغداد حالا می گوید کمپ لیبرتی از استانداردهای انساندوستانه مشخص شده در قرارداد برخوردار نیست....
در دو هفته گذشته، تبعیدیان ایرانی حملات موشکی به کمپ اشرف را گزارش کرده اند. دولت عراق همچنین حکم دستگیری برای ۱۲۱ تن از ساکنان را اعلام کرده است.
نماینده العراقیه در آمریکا: دولت مالکی به خواست رژیم ایران علیه مجاهدان اشرف توطئه میکند
ایهم السامرایی نماینده العراقیه در
آمریکا: دولت مالکی به خواست رژیم ایران علیه مجاهدان اشرف توطئه می کند ما با
استفاده از همه روشها برای حفاظت آنها تلاش می کنیم
دکتر ایهم السامرایی نماینده العراقیه در
آمریکا، وزیر برق عراق درکابینه دکتر ایاد علاوی، دریک بیانیه مطبوعاتی نسبت به
انتقال مجاهدان اشرف از این قرارگاه به مکان دیگری هشدار داد و گفت: ما با استفاده
از همه روشها برای حفاظت ساکنان اشرف تلاش میکنیم و ما در یک مسابقه زمانی در حفا
ظت از آنها دربرابرتوطئه های ملایان حاکم برایران هستیم.
وی درمورد محاصره ضد انسانی اشرف به ویژه محاصره پزشکی گفت : این اقدا مات که دولت عراق انجام میدهد در شمار کارهایی است که مالکی به خواست رژیم ایران برای ازمیان برداشتن مخالفان این رژیم انجام می دهد.
دکتر ایهم السامرایی تأکید کرد مجاهدین خلق آروزها و خواستهای مردم ایران را نمایندگی می کنند و من امیدوارم که قرارگاه اشرف در سایه یک نظام دموکراتیک و پاک در داخل عراق باقی بماند و امیدوارم که این قرارگاه سمبلی برای همه مبارزین در سراسر جهان باشد.
وی درمورد محاصره ضد انسانی اشرف به ویژه محاصره پزشکی گفت : این اقدا مات که دولت عراق انجام میدهد در شمار کارهایی است که مالکی به خواست رژیم ایران برای ازمیان برداشتن مخالفان این رژیم انجام می دهد.
دکتر ایهم السامرایی تأکید کرد مجاهدین خلق آروزها و خواستهای مردم ایران را نمایندگی می کنند و من امیدوارم که قرارگاه اشرف در سایه یک نظام دموکراتیک و پاک در داخل عراق باقی بماند و امیدوارم که این قرارگاه سمبلی برای همه مبارزین در سراسر جهان باشد.
منشور وارسته-چرا اشرف کانون استراتژیک در تعادل قوا میان مردم و رژیم است
درپی توافق سازمان مجاهدین خلق ایران با سازمان ملل مبنی بر خروج از اشرف مشروط بر
تضمین امنیت آن و حداقل های حول و حوش امنیت آنها در پروسه انتقال سالم تک تک آنها
به کمپ لیبرتی ( مشروط بر اینکه کمپ لیبرتی با مشخصاتی باشد که آمریکا آن را تحویل
عراق داد) ، رژیم را غافلگیر کرد و به منظور انهدام طرح توافق سراسیمه عنصر وابسته
به نظام، نخست وزیر عراق را به صحنه گسیل داشت تا نیت اصلی خود را بیان کند. مالکی
در مصاحبه با وسائل ارتباط جمعی رژیم زیر قرار داد تفاهم با سازمان ملل زده و ضمن
تهدید اشرفیان اظهار میدارد که برای ۱۲۱ تن از آنها حکم جلب صادر کرده است. فهم
این سیاست پیچیده نیست با عنایت به وحشت رژیم از اشرفیان قهرمان، لذا از منظر این
مقوله است که نویسنده را بر آن داشت تا به تحلیل چرائی آن بپردازد.
دراصول حکومتهای مستبد و اقتدارگرا در
راستای مشروعیت بخشیدن به سلطه خویش همواره در تکاپو برای کسب مشروعیت برای خود
بوده اند. لذا بدلیل حفظ قدرت، بعضأ تلاش مینمایند تا برای کسب مشروعیت و تعقیب
مقاصد خود تظاهر به دمکراسی نموده که غالبأ ریسک زیادی به همراه دارد. ولی
ازآنجائیکه حفظ نظام به هر قیمتی درالویت قراردارد، متحمل پیامدهای ناشی از آن
میشوند. تاکتیک رژیم های استبدادی مشتمل است بر دو مقوله: الف- رعایت تشریفات
قانونی، ب- تکیه بر منافع ملی.
الف: تشریفات قانونی، تکیه بر انتخابات فرمایشی، چه در غالب انتخاب رئیس جمهور (اگر نظام جمهوری است) و انتخابات مجلس اگر سیستم پارلمانی است. مستبد منافع خود را به روشنی تشخیص میدهد. میداند که حکومت مشروع شالوده اش بر گزینش مردم، اراده عمومی بنا شده است. بطور مثال، آلمان نازی خود را مظهر دموکراسی آلمانی میدانست. سلطه هیتلر بر آلمان مشابه سلطه ولایت فقیه در ایران است. پس از مرگ پرزیدنت هیندنبورگ در اوت ۱۹۳۴ بر طبق قانون اساسی جدید عنوان رئیس جمهور ملغی شد و مقام واختیارات رئیس دولت با عنوان ترکیبی و جدید فوهرر و صدر اعظم رایش به هیتلر اعطا شد. بدین ترتب کسی را یارای عزل و برکناری او نبود. وی با مجبور کردن ارتش، وزرا، دستگاه های دولتی و حتی قضائی به ادای سوگند وفاداری نسبت به خود به عنوان پیشوای کشور، از موقعیت جدید به سرعت سود جست. هیتلر به منظور تحکیم قدرت یک نیروی امنیتی – نظامی شخصی بنام ( اس-اس) ایجاد نمود.
البته این شیوه کسب وجاهت و مشروعیت با آسیب پذیری متعددی مواجه میشود که پل بروکر(۱) در کتاب خود، ( رژیم های غیر دمکراتیک )، پاره ای از مشکلات ذاتی را بر میشمارد که عبارت اند از:
۱ - آسیب پذیری نسبت به رقبای درون نظام که مزایای بیشتری را عرضه میدارند. ( رشد تضاد میان جناح احمدی نژاد با موسوی-کروبی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹).
۲ – آسیب پذیری عملکرد رژیم نسبت به عوامل بیرون از نظام که خارج از کنترل نظام قرار دارند. ( اپوزیسیون اصلی).
۳- افزایش و انباشت مطالبات مردم از نظام.
الف: تشریفات قانونی، تکیه بر انتخابات فرمایشی، چه در غالب انتخاب رئیس جمهور (اگر نظام جمهوری است) و انتخابات مجلس اگر سیستم پارلمانی است. مستبد منافع خود را به روشنی تشخیص میدهد. میداند که حکومت مشروع شالوده اش بر گزینش مردم، اراده عمومی بنا شده است. بطور مثال، آلمان نازی خود را مظهر دموکراسی آلمانی میدانست. سلطه هیتلر بر آلمان مشابه سلطه ولایت فقیه در ایران است. پس از مرگ پرزیدنت هیندنبورگ در اوت ۱۹۳۴ بر طبق قانون اساسی جدید عنوان رئیس جمهور ملغی شد و مقام واختیارات رئیس دولت با عنوان ترکیبی و جدید فوهرر و صدر اعظم رایش به هیتلر اعطا شد. بدین ترتب کسی را یارای عزل و برکناری او نبود. وی با مجبور کردن ارتش، وزرا، دستگاه های دولتی و حتی قضائی به ادای سوگند وفاداری نسبت به خود به عنوان پیشوای کشور، از موقعیت جدید به سرعت سود جست. هیتلر به منظور تحکیم قدرت یک نیروی امنیتی – نظامی شخصی بنام ( اس-اس) ایجاد نمود.
البته این شیوه کسب وجاهت و مشروعیت با آسیب پذیری متعددی مواجه میشود که پل بروکر(۱) در کتاب خود، ( رژیم های غیر دمکراتیک )، پاره ای از مشکلات ذاتی را بر میشمارد که عبارت اند از:
۱ - آسیب پذیری نسبت به رقبای درون نظام که مزایای بیشتری را عرضه میدارند. ( رشد تضاد میان جناح احمدی نژاد با موسوی-کروبی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹).
۲ – آسیب پذیری عملکرد رژیم نسبت به عوامل بیرون از نظام که خارج از کنترل نظام قرار دارند. ( اپوزیسیون اصلی).
۳- افزایش و انباشت مطالبات مردم از نظام.
ب: تأکید بر منافع ملی، با توجه به اینکه
مستبد مدعی حق قانونی و ایدئولوژیک برای ادامه فرمانروائی خود است، طبعأ منافع ملی
ویترین جوری است تا در سایه آن منافع حاکمت تأمین گردد و از طرفی نیز ابزاری جهت
تهییج که از اینطریق میتواند ملتی را به بازی گیرد. پروژه اتمی رژیم مثال بارزی است
از تأکید بر منافع ملی.
رژیم ولایت فقها به منظور خنثی کردن
آسیبهای ناشی ازاستراتژی امنیتی خود، تقویت ارگانهای سرکوب به منظور تشدید کنترل
خود بر جامعه را در دستور کار قرار میدهد. تقویت مالی و سیاسی سپاه، بسیج، لباس
شخصیها و دیگرارگانهای سرکوب لازمه حفظ نظام است. قیام ملت در سال ۲۰۰۹ ، شکاف میان
مردم و استبداد دینی را عمیقتر نمود. البته هزینه بسیارسنگینی را به رژیم تحمیل
کرد. طبعأ پیامد آن بی اعتباری چه در سطح داخل و چه جهانی و حتمیت سرنگونی رژیم، از
جمله دستاوردهای آن محسوب میشود. برملا شدن بیش از پیش چهره ضد انسانی و ضدملی
آخوندهای مستبد، ولی فقیه را ملزم نمود تا با تاکتیک پر هزینه ای به مقابله روی
آورد تا بتواند برای مطیع کردن بوروکراسی دولتی و جامعه در حد گسترده ای بهره گیرد.
استفاده از ابزار سرکوب، اعدام، دستگیری گسترده، شکنجه، شوی تلویزیونی دستگیری
جاسوس اجنبی، شانتاژ و تهدید طرفهای بین المللی خود، تلاش جهت کشاندن بحران به
بیرون از مرزهای ایران، تهدید به بستن تنگه هرمز که آبراه بین المللی است، گسترش
مانورهای نظامی در خلیج فارس، دخالت در سرکوب مردم سوریه و حمایت از دیکتاتوری بشار
اسد، دخالت در بحرین و یمن، تلاش به منظور بی ثبات کردن افغانستان و عراق، ژست ضد
امپریالیستی و تور آمریکای لاتین به منظور نمایش ضد آمریکائی و بلاخره ادامه سیاست
اتمی خود ازجمله تاکتیک رژیم برای گریز از بحران محسوب میشود.
اما در کانون تمام دلنگرانی ها و معضلات
داخلی و خارجی الیگارشی مذهبی، شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین
خلق ایران قرار دارد. به عبارتی نیروئی که بیش از سه دهه است به کارزاربا ایلغار
آخوندی برخاسته و پرچم شرف و مردم سالاری را برافراشته و البته در این مسیر پر رنج
و پر تلاطم ولی پر افتخار فدیه های سنگینی را پرداخته است. کاکل این مبارزه و
مقاومت قهر آمیز اشرفیان قهرمان اند که بدلیل حضور غرور انگیز و شکوه مند آنها در
جوار خاک میهن رعشه بر اندام دشمنان آزادی و استقلال ایران انداخته است. اقتدار و
استواری اشرف شعله امید به آزادی را دردل تمامی آحاد ملت زنده نگه داشته است. به
نحوی که موجب تحسین جهانیان شده است. اگر اشرف کانون استراتژیک نبرد میان عاشقان
دمکراسی و مردم سالاری در ایران و غاصبان حق حاکمیت مردم است نه بدلیل احساسی و
عاطفی بلکه مبتنی است بر داده های مشخص. اشرف نه به مثابه خاک کشور همسایه بلکه
بدلیل تجمع و تمرکز انسانهای برجسته ایست که به صورت سمبلیک در اشرف تجلی میابند.
این جنبش و نیروی محوری آن در اشرف، طی سی سال مقاومت همواره کوشیده است تا استبداد
آخوندی نتواند چه در داخل و چه در خارج به تثبیت برسد. تا آنجا که به سهم خود از
راس آن گرفته تا حتی نیروهای دور وسمپات از هر فداکاری کوتاهی نکرده اند. در این
مسیر صد هزار جان عزیز فدیه راه آزادی شده است. روزی که شورای ملی مقاومت به
پشتوانه نیروی محوری آن در اشرف نیات شوم رژیم در دستیابی به تسلیحات اتمی را فاش
ساخت، مهمترین ضربه استراتژیک به استبداد ولایت فقیه وارد کرد. البته برملا شدن
اهداف جنگ طلبانه وضد بشریت معاصر توسط مقاومت ایران، ناشی از احساس مسئولیتی است
که این جنبش نسبت به منافع ملی ایران و صلح جهانی دارد. اکنون دوران تعیین تکلیف
مردم و مقاومت وجامعه جهانی با آخوندهای حاکم وارد دوران سرنوشت سازی میشود که
سرنگونی نظام را چشم انداز نزدیک میتوان تخمین زد. رژیم غرق در بحران اقتصادی ناشی
از اجماع جهانی در تحریم جمهوری اسلامی، به منظور خنثی سازی تهدید اصلی خود، روی
اشرف متمرکز شده است. الویت رژیم در این راستا نابودی اشرفیان قهرمان میباشد. از
دید رژیم سه سناریو مفروض است:
الف – سناریوی درگیری نظامی ، که فرض براین است که رژیم در قبال فشار اقتصادی جا نزند و احتمال بدهدکه آمریکا چند سایت اتمی را مورد هدف قرار دهد. از آنجائیکه در این سناریو رژیم میتواند دوباره خود را باز سازی کند، پس تهدید سرنگونی محاسبه نمی شود مشروط بر آنکه اشرفی در مرز ایران نباشد.
ب – سناریو سیاست باز دارنده، که مفروض بر این است که آمریکا و اسرائیل میپذیرند که رژیم سلاح اتمی را کسب کند. از دید آخوندها پیامد این سناریو این است که آمریکا تلاش میکند تا رژیم را بر اندازد و لذا اشرف در بد بینانه ترین فزض، با توجه تشکل و انسجام و عزم راسخ آن در امر سرنگونی تهدیدی است بالقوه که بایستی خنثی شود.
ج – سناریو سیاست تسلیم و نوشیدن جام زهری دیگر، که پیامد آن با توجه به عدم مشروعیت و شکاف در حاکمیت، میتواند به سرعت راه به سرنگونی ببرد. خاصه آنکه اشرف نیز پا بر جا باشد. بدلیل رشد نارضایتی توده خشمگین و پتانسیل بالا و نفوذی که عنصر پیشرو و انقلابی میتواند در جوانان شور مبارزه را زنده کند، پس بودن در جوار خاک میهن تهدیدی است انکار ناپذیر. فراموش نشود که رژیم پذیرش این سناریو را در سال تجربه کرد و در پیشنهاد رسمی خود نابودی مجاهدین خلق را جزو شروط خود در سال ۲۰۰۳ به آمریکا اعلام نمود.
با عنایت به سناریوهای مفروض، تعیین تکلیف رژیم با اشرف در اولویت قرار میگیرد. ولی از آنجا که تهدید واقعی رژیم از حیطه کنترل او خارج است، لذا نقش مالکی برجسته میشود. ماموریت مالکی نابودی اشرف در مرحله اول، و چنانچه این پروژه موفق نبود، دستگیری تعدادی که رژیم لیست آنها را تهیه کرده و اخراج هرچه زودتر آنها از عراق، به چند دلیل:
الف – سناریوی درگیری نظامی ، که فرض براین است که رژیم در قبال فشار اقتصادی جا نزند و احتمال بدهدکه آمریکا چند سایت اتمی را مورد هدف قرار دهد. از آنجائیکه در این سناریو رژیم میتواند دوباره خود را باز سازی کند، پس تهدید سرنگونی محاسبه نمی شود مشروط بر آنکه اشرفی در مرز ایران نباشد.
ب – سناریو سیاست باز دارنده، که مفروض بر این است که آمریکا و اسرائیل میپذیرند که رژیم سلاح اتمی را کسب کند. از دید آخوندها پیامد این سناریو این است که آمریکا تلاش میکند تا رژیم را بر اندازد و لذا اشرف در بد بینانه ترین فزض، با توجه تشکل و انسجام و عزم راسخ آن در امر سرنگونی تهدیدی است بالقوه که بایستی خنثی شود.
ج – سناریو سیاست تسلیم و نوشیدن جام زهری دیگر، که پیامد آن با توجه به عدم مشروعیت و شکاف در حاکمیت، میتواند به سرعت راه به سرنگونی ببرد. خاصه آنکه اشرف نیز پا بر جا باشد. بدلیل رشد نارضایتی توده خشمگین و پتانسیل بالا و نفوذی که عنصر پیشرو و انقلابی میتواند در جوانان شور مبارزه را زنده کند، پس بودن در جوار خاک میهن تهدیدی است انکار ناپذیر. فراموش نشود که رژیم پذیرش این سناریو را در سال تجربه کرد و در پیشنهاد رسمی خود نابودی مجاهدین خلق را جزو شروط خود در سال ۲۰۰۳ به آمریکا اعلام نمود.
با عنایت به سناریوهای مفروض، تعیین تکلیف رژیم با اشرف در اولویت قرار میگیرد. ولی از آنجا که تهدید واقعی رژیم از حیطه کنترل او خارج است، لذا نقش مالکی برجسته میشود. ماموریت مالکی نابودی اشرف در مرحله اول، و چنانچه این پروژه موفق نبود، دستگیری تعدادی که رژیم لیست آنها را تهیه کرده و اخراج هرچه زودتر آنها از عراق، به چند دلیل:
اول - احتمال وقوع یکی از از سناریوهای
مفروض در چشم انداز نزدیک به جد محتمل است.
دوم – با توجه به توفیق مقاومت ایران، بخصوص فعالیت چشمگیر وموثر رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت خانم رجوی در خنثی کردن توطئه های رژیم و جلب حمایت بین المللی از حقانیت اشرف، خشم رژیم را برانگیخته و با صرف هزینه هنگفت تلاش دارد تا با فعال نگه داشتن لابی خود در آمریکا ، وزارت خارجه را متقاعد سازد تا نام مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت از لیست سیاه دولت آمریکا خارج نکند تا دستاویزی برای مالکی شود تا اشرف رامورد تهاجم نظامی قرار دهد.
سوم - با توجه به رشد و بیداری توده های تحت ستم در خاورمیانه، و گرایش اتودینامک مردم به سمت مقاومت ، و شکست تزهائی که راه به استحاله نظامها میبرد در چارچوب خاورمیانه از یکسو واز سوی دیگر سرنگونی به احتمال قریب به یقین متحد رژیم، بشار اسد، زنگ خطری که از دید رژیم پنهان نیست. مضافأ اینکه مقاومت ایران بیش از سه دهه است که ، چنگ در چنگ رژیم است و پرچم ضد بنیاد گرائی را برافراشته است.
دوم – با توجه به توفیق مقاومت ایران، بخصوص فعالیت چشمگیر وموثر رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت خانم رجوی در خنثی کردن توطئه های رژیم و جلب حمایت بین المللی از حقانیت اشرف، خشم رژیم را برانگیخته و با صرف هزینه هنگفت تلاش دارد تا با فعال نگه داشتن لابی خود در آمریکا ، وزارت خارجه را متقاعد سازد تا نام مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت از لیست سیاه دولت آمریکا خارج نکند تا دستاویزی برای مالکی شود تا اشرف رامورد تهاجم نظامی قرار دهد.
سوم - با توجه به رشد و بیداری توده های تحت ستم در خاورمیانه، و گرایش اتودینامک مردم به سمت مقاومت ، و شکست تزهائی که راه به استحاله نظامها میبرد در چارچوب خاورمیانه از یکسو واز سوی دیگر سرنگونی به احتمال قریب به یقین متحد رژیم، بشار اسد، زنگ خطری که از دید رژیم پنهان نیست. مضافأ اینکه مقاومت ایران بیش از سه دهه است که ، چنگ در چنگ رژیم است و پرچم ضد بنیاد گرائی را برافراشته است.
با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و استراتژیک
منطقه و شاخص مهم این دوران، یعنی فروپاشی نظام های دیکتاتوری در خاورمیانه،
استبداد آخوندی بدلیل ، عوامل تهدید زا در مرز ایران را تهدید ثبات و امنیت خود
تلقی میکند، زیرا خود را در خطر می بیند. اظهارات اخیر نوری الملکی نخست وزیر عراق
علیه موقعیت حقوقی رزمندگان قهرمان درشهر اشرف و تهدید آنها، در راستای فقدان
امنیت رژیم قابل تفسیر است. اعمال فشار ملاها بردولت عراق ناشی از تحلیل رژیم از
چشم اندازی است که در آن قرار دارد و بیانگر آن است که مجاهدان مستقردر اشرف با
تمام تضییعقاتی که علیه آن وجود دارد، و تمام توطئه های رژیم علیه آن، همچنان چون
کوهی استوار در مقابل ایلغار آخوندی سرفراز ایستاده است، که در حقیقت ناشی از
حقانیت مبارزه ایست که رسالت آن بدوش این مقاومت و این نسل گذاشته شده است. لذا در
یک جمعبندی میتوان نتیجه گرفت که اشرف کانون استراتژیک نبرد میان خلق و ضد خلق
میباشد. از دید مردم ایران، حماسه آفرینان شهراشرف، قلب تپنده آزادی خواهی و مردم
سالاری می باشند.
نامه پروفسور ریچادر رابرتس برنده جایزه نوبل پزشکی به بان کی مون
نامه پروفسور ریچارد رابرتس برنده نوبل پزشکی۱۹۹۳رئیس لابراتوار
تحقیقاتی نیوانگلند بیولب در آمریکا
فراخوان به مداخله دبیرکل ملل متحد برای تضمین حقوق ساکنان
اشرف وجلوگیری از زندان سازی در لیبرتی توسط دولت مالکی وکمیته
سرکوب
آقای بان کی مون،
دبیرکل محترم ملل متحد،
گزارشها حاکی است که دولت عراق جابجایی ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی را که قرار بود در آنجا پروسه بازتأیید پناهندگی آنان توسط کمیساریای عالی پناهندگان انجام شود، دارد به چیز دیگری تبدیل میکند.
به نظر میرسد دولت عراق قصد دارد ساکنان را با مستقر کردن آنها در یک محدوده کوچک با دیوارهای بلند بتونی زندانی کند و نیروهای امنیتی عراقی ، همانهایی که تا بحال دو بار به آنها حمله کرده اند، را در این محدوده مستقر سازد. امکانات و زیر ساخت لازم برای استقرار این تعداد از افراد در آنجا وجود ندارد. دولت عراق به ساکنان اجازه بردن اموال شخصیشان از جمله خودروهایشان را نمیدهد و آنها از بازدید محل قبل از انتقال منع شدهاند. بدتر از همه اینکه کنترل کمپ در دست همان کمیتهیی است که ساکنان اشرف را برای سالها مورد سرکوب و بدرفتاری قرار داده است. مقامات این کمیته از طرف دادگاه بینالمللی اسپانیا به خاطر جنایت علیه بشریت تحت پیگرد هستند.
این وضعیت، مطلقا غیر قابل قبول است. من به شدت به این ترتیبات اعتراض دارم و خواستار این هستم که یک گروه ۵ الی ۱۰ نفره از مهندسین اشرف قبل از انتقال اولین گروه ساکنان، از محل جدید بازدید کنند و آنرا تایید نمایند.
من از تمامی طرفهای درگیر بخصوص سازمان ملل متحد و دولت آمریکا میخواهم یک پروسه انسانی و صلحآمیز را در چند ماه آینده تضمین کنند. به دولت عراق که بنظر میرسد به دستور رژیم ایران عمل میکند، نباید اجازه داد ساکنان اشرف را که برای سالها رنج کشیدهاند، سرکوب کند.
شما و کمیساریای عالی پناهندگان باید اطمینان حاصل کنید که با ساکنان کمپ اشرف به صورت انسانی و شرافتمندانه رفتار شود، رفتاری که حق آنهاست و برای سالیان از آن محروم بودهاند. از شما به عنوان دبیرکل ملل متحد میخواهم که شخصا در این موارد مداخله و تلاش کنید.
دبیرکل محترم ملل متحد،
گزارشها حاکی است که دولت عراق جابجایی ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی را که قرار بود در آنجا پروسه بازتأیید پناهندگی آنان توسط کمیساریای عالی پناهندگان انجام شود، دارد به چیز دیگری تبدیل میکند.
به نظر میرسد دولت عراق قصد دارد ساکنان را با مستقر کردن آنها در یک محدوده کوچک با دیوارهای بلند بتونی زندانی کند و نیروهای امنیتی عراقی ، همانهایی که تا بحال دو بار به آنها حمله کرده اند، را در این محدوده مستقر سازد. امکانات و زیر ساخت لازم برای استقرار این تعداد از افراد در آنجا وجود ندارد. دولت عراق به ساکنان اجازه بردن اموال شخصیشان از جمله خودروهایشان را نمیدهد و آنها از بازدید محل قبل از انتقال منع شدهاند. بدتر از همه اینکه کنترل کمپ در دست همان کمیتهیی است که ساکنان اشرف را برای سالها مورد سرکوب و بدرفتاری قرار داده است. مقامات این کمیته از طرف دادگاه بینالمللی اسپانیا به خاطر جنایت علیه بشریت تحت پیگرد هستند.
این وضعیت، مطلقا غیر قابل قبول است. من به شدت به این ترتیبات اعتراض دارم و خواستار این هستم که یک گروه ۵ الی ۱۰ نفره از مهندسین اشرف قبل از انتقال اولین گروه ساکنان، از محل جدید بازدید کنند و آنرا تایید نمایند.
من از تمامی طرفهای درگیر بخصوص سازمان ملل متحد و دولت آمریکا میخواهم یک پروسه انسانی و صلحآمیز را در چند ماه آینده تضمین کنند. به دولت عراق که بنظر میرسد به دستور رژیم ایران عمل میکند، نباید اجازه داد ساکنان اشرف را که برای سالها رنج کشیدهاند، سرکوب کند.
شما و کمیساریای عالی پناهندگان باید اطمینان حاصل کنید که با ساکنان کمپ اشرف به صورت انسانی و شرافتمندانه رفتار شود، رفتاری که حق آنهاست و برای سالیان از آن محروم بودهاند. از شما به عنوان دبیرکل ملل متحد میخواهم که شخصا در این موارد مداخله و تلاش کنید.
شایان ذکراست که پروفسور سِر ریچارد جی
رابرتس برنده جایزه نوبل پزشکی درسال۱۹۹۳ با کشف خود در مورد پیوند ژنها ،
راهگشای یک انقلاب در علم ژنتیک وشناخت بیماریهایی ناشی از نقص ژنتیکی شد.
وی تحقیقات ژنتیکی خود را با همکارش جیمز واتسون به مدت ۲۰ سال در آزمایشگاه ”کولد اسپرینگ هاربور” در آمریکا ادامه داد و در حال حاضر رئیس لابراتوار تحقیقاتی نیوانگلند بیولب در آمریکاست .
درسال ۲۰۰۵ دانشکده شیمی دانشگاه شفیلد انگلستان، که وی از آنجا فارغ التحصیل شده است، به نام «دانشکده رابرتس» نامگذاری شد.
وی تحقیقات ژنتیکی خود را با همکارش جیمز واتسون به مدت ۲۰ سال در آزمایشگاه ”کولد اسپرینگ هاربور” در آمریکا ادامه داد و در حال حاضر رئیس لابراتوار تحقیقاتی نیوانگلند بیولب در آمریکاست .
درسال ۲۰۰۵ دانشکده شیمی دانشگاه شفیلد انگلستان، که وی از آنجا فارغ التحصیل شده است، به نام «دانشکده رابرتس» نامگذاری شد.
ظلم ماریست هر که پروردش، اژدهائی شد و فرو بردش
اینهم عاقبت حکومت آخوندی، خودشان رسوا می
کنند واعتراف می کنند که پروسه انقباض راه نفس آنها را گرفته و ولایت ضد ایرانی وضد
اسلامی و....خامنه ای عاقبت ندارد وجز سرنگونی فرجامی برایش نیست.
ببینید که چطور همان کسانیکه برای بقای رژیم، مجاهدین ومبارزان این مرز وبوم را بجرم آزادی خواهی و حق مشروع و مسلم بیان عقیده شکنجه واعدام کردند خود زیر مهمیز نظام ولایت فقیه منتظر نشسته وهم این دنیا وهم آن دنیای خود را به دست ولی فقیه بتاراج داده وخانمان سوز شده اند.
حالا به هیچ نصیحت ودلسوزی نیز نمی توانند خامنه ای را از سقوط نجات دهند. آخر خودشان گفتند و اصرار داشتند که سوار بر قایق سوراخ و بادبان شکسته ولی فقیه شوند ، حالا طوفان خشم ملت در دریای خون و ظلم و ستم رژیم، متلاطم شده و بود و نبود کل نظام و ایادیش را به باد نیستی می دهد و آنها را عبرت روزگار و تاریخ ایران زمین و بشریت کرده و می کند.
کافر وفاسق درین دور گزند
پرده خود را بخود بر می درند
خاصه در هنگام خشم وگفتگو
میکنند ظاهر سرت را موبمو
ببینید که چطور همان کسانیکه برای بقای رژیم، مجاهدین ومبارزان این مرز وبوم را بجرم آزادی خواهی و حق مشروع و مسلم بیان عقیده شکنجه واعدام کردند خود زیر مهمیز نظام ولایت فقیه منتظر نشسته وهم این دنیا وهم آن دنیای خود را به دست ولی فقیه بتاراج داده وخانمان سوز شده اند.
حالا به هیچ نصیحت ودلسوزی نیز نمی توانند خامنه ای را از سقوط نجات دهند. آخر خودشان گفتند و اصرار داشتند که سوار بر قایق سوراخ و بادبان شکسته ولی فقیه شوند ، حالا طوفان خشم ملت در دریای خون و ظلم و ستم رژیم، متلاطم شده و بود و نبود کل نظام و ایادیش را به باد نیستی می دهد و آنها را عبرت روزگار و تاریخ ایران زمین و بشریت کرده و می کند.
کافر وفاسق درین دور گزند
پرده خود را بخود بر می درند
خاصه در هنگام خشم وگفتگو
میکنند ظاهر سرت را موبمو
لطفا به خبر زیر توجه کنید:
از دعوت کیانوری به تلویزیون تا تحمل نکردن علایی و افروغ
سایت حکومتی عصرایران۲۸ دی - در روزهای اخیر ، دو اتفاق در عرصه "ابراز عقیده" در کشور رخ داده است که اتفاقاً در هر دو مورد ، گویندگان ، افرادی از درون نظام و معتقد به مبانی آن با کارنامه ای روشن بوده اند.
اولی یادداشت سردار حسین علایی ، از فرماندهان نامدار دوران دفاع مقدس در روزنامه اطلاعات بود و دومی اظهارات دکتر عماد افروغ ، نماینده اصولگرای مجلس هفتم ، در برنامه زنده تلویزیونی "پارک ملت".
این که محتوای کلام هر کدام از آنها چه بوده است موضوع این نوشتار نیست بلکه آنچه موجد نگرانی است ، نحوه برخوردها با این دو رویداد است.
از دعوت کیانوری به تلویزیون تا تحمل نکردن علایی و افروغ
سایت حکومتی عصرایران۲۸ دی - در روزهای اخیر ، دو اتفاق در عرصه "ابراز عقیده" در کشور رخ داده است که اتفاقاً در هر دو مورد ، گویندگان ، افرادی از درون نظام و معتقد به مبانی آن با کارنامه ای روشن بوده اند.
اولی یادداشت سردار حسین علایی ، از فرماندهان نامدار دوران دفاع مقدس در روزنامه اطلاعات بود و دومی اظهارات دکتر عماد افروغ ، نماینده اصولگرای مجلس هفتم ، در برنامه زنده تلویزیونی "پارک ملت".
این که محتوای کلام هر کدام از آنها چه بوده است موضوع این نوشتار نیست بلکه آنچه موجد نگرانی است ، نحوه برخوردها با این دو رویداد است.
طبیعتاً در جامعه ای که مدام از آزادی بیان
به عنوان یکی از ارزش های بنیادین انقلابش یاد می شود ، این انتظار وجود ندارد که
هر گوینده و نویسنده به مجرد این که سخنی بر زبان و قلم براند با برخوردهای سلبی
مواجه شود.
اتفاقی که درباره یادداشت سردار علایی رخ
داد ، تکراری بود:عده ای مقابل خانه او جمع شدند و علیه او شعار دادند و به در و
دیوار خانه اش آسیب زدند.
درباره سخنان افروغ هم علاوه بر آن که دولتی ها در رسانه های خود او را با انواع تهمت ها نواختند ، برخی مجلسی ها نیز خواستار برخورد با موضوع از طریق شورای نظارت بر صدا و سیما شدند!
این اتفاقات نشانه های دیگری هستند مبنی بر این که ظرفیت شنیدن صداهای مختلف در جامعه ما به شدت پایین آمده است. اگر شرایط مطلوب برای گفتن و شنیدن در جامعه ما حاکم بود ، به جای تهدید و تخریب ، سخن را با سخن و قلم را با قلم پاسخ می دادند.
درباره سخنان افروغ هم علاوه بر آن که دولتی ها در رسانه های خود او را با انواع تهمت ها نواختند ، برخی مجلسی ها نیز خواستار برخورد با موضوع از طریق شورای نظارت بر صدا و سیما شدند!
این اتفاقات نشانه های دیگری هستند مبنی بر این که ظرفیت شنیدن صداهای مختلف در جامعه ما به شدت پایین آمده است. اگر شرایط مطلوب برای گفتن و شنیدن در جامعه ما حاکم بود ، به جای تهدید و تخریب ، سخن را با سخن و قلم را با قلم پاسخ می دادند.
کسانی که با روش های سلبی به استقبال سخنان
منتقدان می روند ، در واقع بزرگ ترین خدمت را به گسترش تفکرات همان منتقدان و اثبات
حقانیت آنان می کنند، زیرا اولاً با این هجمه ها ، افرادی که اساساً در جریان
نبودند وارد ماجرا می شوند و ثانیاً وقتی می بینند یک موج تخریبی قدرت محورانه علیه
آنها به راه افتاده ، به طور روانی از در همنوایی با مظلوم ، با آنان همراهی و
همدلی می کنند.
در واقع ، کسانی که فکر می کنند با متورم کردن رگ گردن و برخوردهای سلبی ، می توانند منتقدان را منکوب کنند ، نهایتاً نقض غرض می نمایند و به جای ریختن آب بر آتش منتقدان با اقدامات ناشیانه و بدوی خود ، بر آن بنزین می پاشند!
نکته این که برخوردهای سلبی اخیر ، نه در برابر دگر اندیشان ، که در مقابل دو تن از نیروهای دورن نظام و "خودی" انجام شده است و الا اگر همین مطالب توسط افرادی دیگر و در رسانه هایی غیر از روزنامه اطلاعات و صدا و سیما - که هر دو متعلق به نظام هستند - منتشر می شد ، مشخص نیست چه بلایی بر سر نویسندگان و گویندگان و رسانه های نشر دهنده می آمد!
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، زمانی به حدی آزاد منشانه رفتار می کرد که افرادی مانند نورالدین کیانوری و فرخ نگهدار و احسان طبری این امکان را داشتند که در رسانه ملی حاضر شوند و با افرادی مانند آیت الله بهشتی و آیت الله مصباح یزدی مناظره کنند ؛ ولی اکنون جای تأسف است که فردی مانند عماد افروغ هم تحمل نمی شود و احتمالاً از این پس ، نام او نیز در فهرست سیاه نانوشته افرادی باشد که تهیه کنندگان سیما جرأت دعوتشان را به برنامه هایشان ندارند.
اگر اوایل انقلاب ، به جای دادن تریبون و آنتن به افرادی مانند کیانوری ، از همان ابتدا آنها را سانسور می کردند ، عده بسیاری از مردم با این گمان که کیانوری و همفکرانش به دلیل داشتن منطق قوی ، از دسترس دور می شوند ، بدان ها می گرویدند و هم اکنون نیز بر همان خط بودند ولی وقتی رسانه ملی با آزاد اندیشی ، افکار مختلف را در معرض قضاوت عموم گذاشت ، مردم سره را از ناسره تشخیص دادند.
در واقع ، کسانی که فکر می کنند با متورم کردن رگ گردن و برخوردهای سلبی ، می توانند منتقدان را منکوب کنند ، نهایتاً نقض غرض می نمایند و به جای ریختن آب بر آتش منتقدان با اقدامات ناشیانه و بدوی خود ، بر آن بنزین می پاشند!
نکته این که برخوردهای سلبی اخیر ، نه در برابر دگر اندیشان ، که در مقابل دو تن از نیروهای دورن نظام و "خودی" انجام شده است و الا اگر همین مطالب توسط افرادی دیگر و در رسانه هایی غیر از روزنامه اطلاعات و صدا و سیما - که هر دو متعلق به نظام هستند - منتشر می شد ، مشخص نیست چه بلایی بر سر نویسندگان و گویندگان و رسانه های نشر دهنده می آمد!
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، زمانی به حدی آزاد منشانه رفتار می کرد که افرادی مانند نورالدین کیانوری و فرخ نگهدار و احسان طبری این امکان را داشتند که در رسانه ملی حاضر شوند و با افرادی مانند آیت الله بهشتی و آیت الله مصباح یزدی مناظره کنند ؛ ولی اکنون جای تأسف است که فردی مانند عماد افروغ هم تحمل نمی شود و احتمالاً از این پس ، نام او نیز در فهرست سیاه نانوشته افرادی باشد که تهیه کنندگان سیما جرأت دعوتشان را به برنامه هایشان ندارند.
اگر اوایل انقلاب ، به جای دادن تریبون و آنتن به افرادی مانند کیانوری ، از همان ابتدا آنها را سانسور می کردند ، عده بسیاری از مردم با این گمان که کیانوری و همفکرانش به دلیل داشتن منطق قوی ، از دسترس دور می شوند ، بدان ها می گرویدند و هم اکنون نیز بر همان خط بودند ولی وقتی رسانه ملی با آزاد اندیشی ، افکار مختلف را در معرض قضاوت عموم گذاشت ، مردم سره را از ناسره تشخیص دادند.
این ، برای نظام جمهوری اسلامی زشت و ناپسند است که هر کس سخنی فراتر از کلیشه زد ،
فوراً موجی از تخریب و تهدید علیه او آغاز شود؛ شأن نظامی که شعار انقلاب آن
"استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی" بوده ، این است که افراد در اظهار نظرات خود
کاملاً آزاد باشند و متقابلاً افکار عرضه شده نیز بی هیچ تعارفی نقد شوند.
این همان روش و منش امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که نه تنها به منتقدان همسو با خود که حتی به دشمنانش به حدی از آزادی بیان داده بود که بتوانند در معابر و مساجد و حتی میان خطبه های ایشان ، سخن بگویند و صرفاً سخن بشنوند.
حتی زمانی که یکی از خوارج در میان منبر امام از جای برخاست و به ایشان اهانت کرد و اصحاب خواستند او را تأدیب کنند ، حضرت آنان را از هر گونه برخوردی برحذر داشت و او را در پناه خود توصیف کرد.
امام علی (ع)تنها زمانی با مخالفان برخورد کرد که آنان دست به شمشیر بردند و خوارج در اولین اقدامشان شکم زن حامله ای را دریدند.
این همان روش و منش امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که نه تنها به منتقدان همسو با خود که حتی به دشمنانش به حدی از آزادی بیان داده بود که بتوانند در معابر و مساجد و حتی میان خطبه های ایشان ، سخن بگویند و صرفاً سخن بشنوند.
حتی زمانی که یکی از خوارج در میان منبر امام از جای برخاست و به ایشان اهانت کرد و اصحاب خواستند او را تأدیب کنند ، حضرت آنان را از هر گونه برخوردی برحذر داشت و او را در پناه خود توصیف کرد.
امام علی (ع)تنها زمانی با مخالفان برخورد کرد که آنان دست به شمشیر بردند و خوارج در اولین اقدامشان شکم زن حامله ای را دریدند.
کسانی که دوستدار نظام و حامی دوام و قوام
روزافزون آن هستند بدانند که استحکام جمهوری اسلامی در رهگذر برون ریزی افکار
متراکم در اذهان و نقد و بررسی آنها حاصل می شود نه در تبدیل نقدها به عقده ها و
کینه ها.
کسانی که با شنیدن هر سخن مخالفی تمام هم و غمشان این می شود که به هر طریق ممکن اولاً گوینده را مجازات کنند و ثانیاً از او درس عبرتی برای دیگران بسازند ، متوجه نیستند که با این کارها بزرگ ترین تبلیغ را علیه نظام می کنند و این باور را به جامعه و جهان القا می نمایند که نظام آنقدر ضعیف است که ممکن است با چند نقد کلامی و نوشتاری آسیب ببیند و حال آن که واقعیت چیز دیگری است و نظامی که جنگ ها و تحریم ها و تهاجم ها آن را از پای درنیاورده ، قطعاً نقدها هم - حتی اگر غیر مسوولانه هم باشند - نمی توانند آسیبی بدان وارد کنند و برعکس مقوم آن نیز هستند.
منکوب گران نقد ، بدانند که قطعاً و حتماً و صد در صد در مسیر تضعیف نظام قدم برمی دارند و مصداق بارز دوستی خاله خرسه اند.
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان!
اوضاع نظام شیخ را آئینه عبرت دان
سید صبا حسینی
کسانی که با شنیدن هر سخن مخالفی تمام هم و غمشان این می شود که به هر طریق ممکن اولاً گوینده را مجازات کنند و ثانیاً از او درس عبرتی برای دیگران بسازند ، متوجه نیستند که با این کارها بزرگ ترین تبلیغ را علیه نظام می کنند و این باور را به جامعه و جهان القا می نمایند که نظام آنقدر ضعیف است که ممکن است با چند نقد کلامی و نوشتاری آسیب ببیند و حال آن که واقعیت چیز دیگری است و نظامی که جنگ ها و تحریم ها و تهاجم ها آن را از پای درنیاورده ، قطعاً نقدها هم - حتی اگر غیر مسوولانه هم باشند - نمی توانند آسیبی بدان وارد کنند و برعکس مقوم آن نیز هستند.
منکوب گران نقد ، بدانند که قطعاً و حتماً و صد در صد در مسیر تضعیف نظام قدم برمی دارند و مصداق بارز دوستی خاله خرسه اند.
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان!
اوضاع نظام شیخ را آئینه عبرت دان
سید صبا حسینی
هشدار نسبت به اعدام خانواده های زندانی اشرفیان و فراخوان برای نجات آنها
مقاومت ایران نسبت به خطر اعدام شماری از زندانیان سیاسی که صرفا به علت
سفر به اشرف در سالهای قبل از ۲۰۰۹ و یا داشتن رابطه خانوادگی با ساکنان اشرف یا
هواداری از مجاهدین و کمک مالی به آنها به اتهام آخوندساخته «محاربه» به اعدام
محکوم شده اند، هشدار می دهد
و عموم مراجع و ارگانهای حقوق بشری را به اقدامی فوری برای نجات جان
آنان فرا میخواند.
سر دژخیم موسوم به قاضی صلواتی، برای دومین بار برای زندانی سیاسی جواد لاری، ۵۶ساله، حکم اعدام صادر کرده است. وی که از بازاریان خوشنام تهران است، در روز ۲۴شهریور۸۸ به خاطر سفر به اشرف بازداشت شد. وی که در دهه ۶۰نیز به علت هواداری از مجاهدین ۴سال در اسارت به سر برده، از بیماریهای مختلف رنج می برد و تاکنون چندبار در زندان دچار حمله قلبی شده است.
سر دژخیم موسوم به قاضی صلواتی، برای دومین بار برای زندانی سیاسی جواد لاری، ۵۶ساله، حکم اعدام صادر کرده است. وی که از بازاریان خوشنام تهران است، در روز ۲۴شهریور۸۸ به خاطر سفر به اشرف بازداشت شد. وی که در دهه ۶۰نیز به علت هواداری از مجاهدین ۴سال در اسارت به سر برده، از بیماریهای مختلف رنج می برد و تاکنون چندبار در زندان دچار حمله قلبی شده است.

اطلاعات آخوندی در صدد است زندانی سیاسی علی معزی، ۶۳ساله، را در یک
دادگاه نمایشی به اعدام محکوم کند. او از زندانیان سیاسی دهه۶۰ است که به علت دیدار
با دو فرزندش در اشرف در۲۱آبان ۸۷ در تهران دستگیر شد. وی برای سومین بار در۲۵
خرداد ۹۰ در حالیکه تنها چند روز از عمل جراحیش به علت ابتلا به بیماری سرطان می
گذشت و در وضعیت وخیمی بود، دستگیر شد و به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ اوین منتقل
گردید. علت دستگیری او شرکت در مراسم خاکسپاری محسن دگمه چی، از زندانیان مجاهدخلق
بود که براثر محرومیت از هرگونه رسیدگی درمانی، در زندان زجرکش شد،

جان سه تن دیگر از خانواده های مجاهدان اشرف و هواداران مجاهدین آقایان
محسن و احمد دانشپور و عبدالرضا قنبری که در دوران قیام ۸۸بازداشت و به اعدام محکوم
شدند، در خطر است.
محسن دانشپور، ۶۷ ساله، در روز ۶دی ۸۸.همراه با پسر، همسر و دوتن از نزدیکانش دستگیر شد. وی سپس در دادگاه فرمایشی آخوندها همراه با فرزندش احمد دانشپور به اعدام محکوم شد. علت صدور این احکام سبعانه حضور فرزند و برادر او در کمپ اشرف است. دو برادر وی به نامهای مرتضی و مصطفی در سال۶۰ توسط رژیم آخوندی اعدام شدند.
زندانی سیاسی غلامرضاخسروی سواد جانی نیز به اتهام کمک مالی به مجاهدین در شرایطی که بیش از ۴۰ماه را در سلول انفرادی در سیاهچالهای آخوندی به سر برده، در معرض اعدام است.
توسل رژیم از هم گسیخته آخوندها به این جنایتها از یکسو به منظور تشدید فضای ارعاب در جامعه و مقابله با گسترش فضای اعتراضی در آستانه انتخابات قلابی آخوندها و از سوی دیگر به منظور اعمال فشار بر ساکنان اشرف است.
محسن دانشپور، ۶۷ ساله، در روز ۶دی ۸۸.همراه با پسر، همسر و دوتن از نزدیکانش دستگیر شد. وی سپس در دادگاه فرمایشی آخوندها همراه با فرزندش احمد دانشپور به اعدام محکوم شد. علت صدور این احکام سبعانه حضور فرزند و برادر او در کمپ اشرف است. دو برادر وی به نامهای مرتضی و مصطفی در سال۶۰ توسط رژیم آخوندی اعدام شدند.
زندانی سیاسی غلامرضاخسروی سواد جانی نیز به اتهام کمک مالی به مجاهدین در شرایطی که بیش از ۴۰ماه را در سلول انفرادی در سیاهچالهای آخوندی به سر برده، در معرض اعدام است.
توسل رژیم از هم گسیخته آخوندها به این جنایتها از یکسو به منظور تشدید فضای ارعاب در جامعه و مقابله با گسترش فضای اعتراضی در آستانه انتخابات قلابی آخوندها و از سوی دیگر به منظور اعمال فشار بر ساکنان اشرف است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۲۴دی۹۰ (۱۴ژانویه۲۰۱۲)
اتحادیه اروپا-اقدامات خارجی، آیندهیی برای ساکنان اشرف
سایت اتحادیه اروپا ۲۳دی ۹۰ برابر با
۱۳ژانویه ۲۰۱۲، مینویسد:
کمپ اشرف یک کمپ پناهندگان در۶۰کیلومتری شمال بغداد ۳۰۰۰ تبعیدی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را دربرمیگیرد.
کمپ اشرف تا سال ۲۰۰۹ تحت کنترل ارتش آمریکا بود، ولی از آن پس دولت عراق آن را کنترل میکند.
اتحادیه اروپا از کار یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد حمایت کامل کرده است تا به یک راه حل صلحآمیز و منظم دست یابند.
اتحادیه اروپا ازماه سپتامبر سفیرجان دورویت را به عنوان نماینده ویژه کاترین آشتون تعیین کرد تا با کشورهای عضو اتحادیه اروپا، پارلمان اروپا، دولت عراق، سازمان ملل متحد، دولت آمریکا و طرفهای دیگر کار کند و برای حل وضعیت کمپ اشرف طبق اصول انسانی و حقوق بشری کمک کند.
کاترین آشتون به طور مستمر و مکرر از دولت عراق خواسته است از خشونت پرهیز کند و حقوق بشر ساکنان اشرف را به رسمیت بشناسد.
او همچنین چند بار روی درخواست خود از ساکنان کمپ و رهبری آنها تاکید کرد.
او از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و کشورهای ثالث خواست که کاملا و بدون وقفه با طرح سازمان ملل همکاری کنند.
تلاش مشترک اتحادیه اروپا و جامعه بینالمللی در رسیدن به یک توافق با دولت عراق برای طرح سازمان ملل به منظور یک راه حل صلحآمیز کمک کرده است.
در واقع, دولت عراق یک موافقتنامه را در تاریخ ۲۵ دسامبر در مورد انتقال ساکنان کمپ اشرف به کمپ لیبرتی، یک محل ترانزیت در نزدیکی فروگاه بغداد، امضا کرد...
درهمین حال، نخست وزیر عراق مالکی، ضربالاجل اشرف را تا آوریل ۲۰۱۲ تمدید کرد.
ساکنان کمپ و رهبری آنها توافق کردند به کمپ لیبرتی بروند و هم اکنون در مورد چگونگی و شروط آن با یونامی درحال گفتگو هستند.
کاترین اشتون ضمن تقدیر از ”نماینده ویژه دبیر کل مارتین کوبلر و تلاشهای مستمر او برای رسیدن به این نتایج امیدبخش میگوید: من از اینکه دولت عراق انعطاف ضروری را منجمله درمورد زمانبندی نشان داد، متشکرم .
ما روی آن حساب میکنیم که این پروسه به صورت منظم صورت بگیرد و از خشونت و اجبار پرهیز شود.
سلامت ساکنان کمپ مسئولیت آن( دولت) است و ما روی آن حساب میکنیم که از این پس، هر گونه تحریک علیه ساکنان اشرف را مانع شود.”
کمپ اشرف یک کمپ پناهندگان در۶۰کیلومتری شمال بغداد ۳۰۰۰ تبعیدی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را دربرمیگیرد.
کمپ اشرف تا سال ۲۰۰۹ تحت کنترل ارتش آمریکا بود، ولی از آن پس دولت عراق آن را کنترل میکند.
اتحادیه اروپا از کار یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد حمایت کامل کرده است تا به یک راه حل صلحآمیز و منظم دست یابند.
اتحادیه اروپا ازماه سپتامبر سفیرجان دورویت را به عنوان نماینده ویژه کاترین آشتون تعیین کرد تا با کشورهای عضو اتحادیه اروپا، پارلمان اروپا، دولت عراق، سازمان ملل متحد، دولت آمریکا و طرفهای دیگر کار کند و برای حل وضعیت کمپ اشرف طبق اصول انسانی و حقوق بشری کمک کند.
کاترین آشتون به طور مستمر و مکرر از دولت عراق خواسته است از خشونت پرهیز کند و حقوق بشر ساکنان اشرف را به رسمیت بشناسد.
او همچنین چند بار روی درخواست خود از ساکنان کمپ و رهبری آنها تاکید کرد.
او از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و کشورهای ثالث خواست که کاملا و بدون وقفه با طرح سازمان ملل همکاری کنند.
تلاش مشترک اتحادیه اروپا و جامعه بینالمللی در رسیدن به یک توافق با دولت عراق برای طرح سازمان ملل به منظور یک راه حل صلحآمیز کمک کرده است.
در واقع, دولت عراق یک موافقتنامه را در تاریخ ۲۵ دسامبر در مورد انتقال ساکنان کمپ اشرف به کمپ لیبرتی، یک محل ترانزیت در نزدیکی فروگاه بغداد، امضا کرد...
درهمین حال، نخست وزیر عراق مالکی، ضربالاجل اشرف را تا آوریل ۲۰۱۲ تمدید کرد.
ساکنان کمپ و رهبری آنها توافق کردند به کمپ لیبرتی بروند و هم اکنون در مورد چگونگی و شروط آن با یونامی درحال گفتگو هستند.
کاترین اشتون ضمن تقدیر از ”نماینده ویژه دبیر کل مارتین کوبلر و تلاشهای مستمر او برای رسیدن به این نتایج امیدبخش میگوید: من از اینکه دولت عراق انعطاف ضروری را منجمله درمورد زمانبندی نشان داد، متشکرم .
ما روی آن حساب میکنیم که این پروسه به صورت منظم صورت بگیرد و از خشونت و اجبار پرهیز شود.
سلامت ساکنان کمپ مسئولیت آن( دولت) است و ما روی آن حساب میکنیم که از این پس، هر گونه تحریک علیه ساکنان اشرف را مانع شود.”
مالکی توافق دولت عراق با سازمان ملل دربارة اشرف را بهکلی زیرپا گذاشت
مالکی به خواست فاشیسم دینی، با اعلام ۱۲۶حکم دستگیری برای ساکنان اشرف و متهم کردن
آنها به تروریسم، جنایتهای بیرحمانه در داخل عراق و قتل شخصیتهای سیاسی و مذهبی در
ایران، توافق با ملل متحد را به کلی زیر پا گذاشت
•خانم رجوی برای سومین بار به منظور نجات راه حل مسالمت آمیز، به
تشکیل یک کنفرانس بین المللی با شرکت نماینده ویژه دبیرکل و وکلا و نمایندگان اشرف،
دولت عراق، دولت آمریکا، اتحادیه اروپا، کمیسرعالی پناهندگان، کمیسر عالی حقوق بشر
و پارلمان اروپا فراخوان داد و از دبیرکل و شورای امنیت ملل متحد خواستار اقدام
بلادرنگ در این خصوص شد.
مالکی، نخست وزیر عراق، در روز ۲۲دی در مصاحبه با رسانه های رژیم
ایران که بهطور گسترده از شبکه های رادیو-تلویزیون و مطبوعات ملایان پخش شد، با
همان فرهنگ و کلمات ننگین رژیم ایران گفت:
- «منافقین یک گروهک کاملاً تروریستی هستند... و تأکید داریم تا کمتر
از چهار ماه دیگر هیچ منافقی در عراق باقی نخواهد ماند و بعد از آن هم اردوگاه اشرف
بسته و زمین آن نیز به صاحبانش بازگردانده میشود». (تلویزیون سراسری- شبکه۱
رژیم)
- «ما دیگر حضور مجاهدین خلق را در خاک عراق تحمل نمیکنیم، این یک
گروه تروریستی طرد شده بینالمللی است، که نه تنها دست به قتل شخصیتهای سیاسی و
مذهبی در ایران زده است بلکه در عراق نیز دارای سابقه خونینی است ... مجاهدین خلق
جنایات بیرحمانهیی در داخل عراق انجام داده است، تا به امروز ما ۱۲۶حکم دستگیری
برای عناصر مجاهدین خلق در داخل کمپ اشرف دریافت کردهایم، که متهم به ارتکاب
جنایات هولناکی میباشند» (پرس تی وی -تلویزیون انگلیسی زبان ملایان).
- « دادگاه عراق حکم بازداشت ۱۲۱تن از اعضای منافقین به اتهام دست
داشتن در امور تروریستی را صادر کرده است و این افراد همچنان در اشرف هستند» (واحد
مرکزی خبر ملایان و خبرگزاری فارس متعلق به سپاه پاسداران).
از این پیشتر مقاومت ایران در اطلاعیه های ۱۲ و ۱۹دیماه دربارة
تلاشهای ملایان برای به شکست کشاندن راه حل مسالمت آمیز در بحران اشرف هشدار داده و
اعلام کرده بود: « مقاومت ایران به گزارشها و اسنادی از داخل رژیم ملایان دست یافته
است که به روشنی از توطئه ها و تلاشهای این رژیم و عوامل آن در عراق برای به شکست
کشاندن راه حل مسالمت آمیز در موضوع اشرف که خانم کلینتون و دبیرکل بانکیمون بر آن
تأکید کرده اند، خبر میدهد. هدف، زندان سازی تحت نام ”لیبرتی“ با پوش ملل متحد
است».
مقاومت ایران تاکنون ۱۰اطلاعیه با ذکر موارد مشخص پیرامون نقض تعهدات
دولت عراق در قبال ملل متحد صادر کرده است.
اظهارات مالکی، گواه آشکار صحت این هشدارهاست و از پروژة انهدام
اپوزیسیون ایران در شرایطی خبر میدهد که رژیم ملایان در تنگنای گسترش تحریمهای بین
المللی و قیام مردم سوریه، برای حفظ موجودیت خود، از یک سو به ساختن بمب اتمی روی
آورده و از سوی دیگر برای انهدام نیروی اصلی اپوزیسیون از طریق دست نشاندگان عراقی
خود نقشه میکشد.
اظهارات مالکی همچنین زیر پا گذاشتن آشکار یادداشت تفاهم ۴دی
(۲۵دسامبر۲۰۱۱) دولت عراق با نماینده ویژه دبیرکل و نامه ۷دیماه مارتین کوبلر در
همین رابطه به ساکنان اشرف است.
خانم رجوی با ابراز تأسف و اعتراض نسبت به سلسله اقدامهای غیر قانونی
و نقض پیاپی قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی بهویژه زیرپا گذاشتن اصل «مسئولیت
حفاظت» (RtoP) در رابطه با ساکنان اشرف، برای سومین بار به منظور نجات راه حل
مسالمتآمیز، به تشکیل یک کنفرانس بین المللی با شرکت نماینده ویژه دبیرکل و وکیلان
و نمایندگان اشرف، دولت عراق، دولت آمریکا، اتحادیه اروپا، کمیسرعالی پناهندگان ملل
متحد، کمیسرعالی حقوق بشر و پارلمان اروپا فراخوان داد و از دبیرکل و شورای امنیت
ملل متحد خواست در این خصوص بلادرنگ اقدام کنند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۲۳دی۱۳۹۰ (۱۳ژانویه ۲۰۱۲)
تا امروز تلاش ها بر اين بود كه نام و مكان اين زندان مخفي بماند!
براساس گزارش دريافتي، ماموران حكومتي ازسه سال قبل اقدام به درست كردن
زندان بسياربزرگي درميان كوه هاي دماوند با تجهيزات وامكانات سركوب وشكنجه كامل كرده اند.
ساخت اين زندان به تازگي به اتمام رسيده است.
محل اين زندان كه با بيگاري گرفتن از زندانياني ديگر, ساخته شده است, در شرق تهران و نزديك آبعلي است.
مقامات حكومتي تلاش كرده اند كه وجود اين زندان را مخفي نگاه دارند و از درزخبرهاي آن جلوگيري كرده اند.
كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها
جان هزاران مبارز آزادي ايران را نجات دهيد
جان 3,400 اشرفي در معرض خطر است
با يك امضا جان آنها را نجات دهيد
1-اشرفيان (مبارزان آزادي در شهر اشرف) در معرض خطر و حمله هستند.
2-دولت مالكي براي بستن كمپ اشرف ضرب الاجل تا پايان دسامبر(31 دسامبر2011) مشخص كرده است.
3-به دنبال يك كارزار بين اللملي ساكنان كمپ براي ممانعت از هرگونه خشونت و قتل عام پذيرفتند كه با تضمينهاي حفاظتي مشخص به كمپ ليبرتي تا تعيين تكليف پناهندگي به آنجا بروند.
4-به رغم توافق , دولت مالكي هنوز تضمين هاي حفاظتي و امنيتي همچنين شرايط اوليه انساني مانند رفع محاصره , پزشكي , و سوخت را نپذيرفته است.
5-در كمپ اشرف شرايط هر روز سخت تر و شكنجه رواني ساكنان با 300 بلندگو بيشتر ميشود.
6-دولت مالكي اجازه حمله با موشكهاي كاتيوشا به شهر اشرف را صادر كرد و در روز 25 دسامبر2011 علي رغم تمام توافقات براي حل و فصل مسالمت آميز مسئله كمپ اشرف - محل ساكنان اشرف مورد حمله كاتيوشا قرار گرفت.
7-هموطنان براي تضمين حفاظت و نجات جان ساكنان اشرف پتيشن را امضا كنيد زيرا ليست تروريستي تنها بهانه مالكي براي اين جنايت است.
براي امضا لايك كردن كافي نيست اسم و ايميل خود را وارد كرده و روي دكمه سبز ساين پتيشن كليك كنيد. مشخصات شما مخفي باقي مي ماند
https://www.petitionbuzz.com/petitions/delistpmoi
با يك امضا جان آنها را نجات دهيد
1-اشرفيان (مبارزان آزادي در شهر اشرف) در معرض خطر و حمله هستند.
2-دولت مالكي براي بستن كمپ اشرف ضرب الاجل تا پايان دسامبر(31 دسامبر2011) مشخص كرده است.
3-به دنبال يك كارزار بين اللملي ساكنان كمپ براي ممانعت از هرگونه خشونت و قتل عام پذيرفتند كه با تضمينهاي حفاظتي مشخص به كمپ ليبرتي تا تعيين تكليف پناهندگي به آنجا بروند.
4-به رغم توافق , دولت مالكي هنوز تضمين هاي حفاظتي و امنيتي همچنين شرايط اوليه انساني مانند رفع محاصره , پزشكي , و سوخت را نپذيرفته است.
5-در كمپ اشرف شرايط هر روز سخت تر و شكنجه رواني ساكنان با 300 بلندگو بيشتر ميشود.
6-دولت مالكي اجازه حمله با موشكهاي كاتيوشا به شهر اشرف را صادر كرد و در روز 25 دسامبر2011 علي رغم تمام توافقات براي حل و فصل مسالمت آميز مسئله كمپ اشرف - محل ساكنان اشرف مورد حمله كاتيوشا قرار گرفت.
7-هموطنان براي تضمين حفاظت و نجات جان ساكنان اشرف پتيشن را امضا كنيد زيرا ليست تروريستي تنها بهانه مالكي براي اين جنايت است.
براي امضا لايك كردن كافي نيست اسم و ايميل خود را وارد كرده و روي دكمه سبز ساين پتيشن كليك كنيد. مشخصات شما مخفي باقي مي ماند
https://www.petitionbuzz.com/petitions/delistpmoi
وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی شود
رییس گمرک کشور: گمرک خط مقدم جبهه جهاد
اقتصادی است
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری حکومتی ایسنا۱۵ دی ۱۳۹۰ : معمارنژاد با اشاره به سال جهاد اقتصادی اظهار کرد: جهاد اقتصادی علاوه بر یک مفهوم ایدئولوژیک، تلاش همگانی و انجام تکلیف توسط هر شهروند است و اولین کاری که در جهاد اقتصادی باید انجام شود، رصد شاخصهاست؛ همانطور که در جهاد دیدهبانی داریم، در جهاد اقتصادی نیز باید شاخصهای اقتصادی را رصد کنیم.
وی افزود: دشمن به دلیل اینکه از طریق مسائل نظامی و سیاسی نتوانسته کاری را بر علیه ملت ایران انجام دهد، در حال پیگیری آخرین کارهای خود در زمینه اقتصادی و تحریمها است.
رییس گمرک کشور تاکید کرد: در جهاد اقتصادی باید نقشه راه داشته باشیم. مقام معظم رهبری بسیار هوشمندانه امسال را به نام جهاد اقتصادی نامگذاری کردند و همه باید در این راه به وظیفه خود عمل کنند.
معمارنژاد بیان کرد: باید کار تجار و بازرگانان را تسهیل کنیم و اینطور نشود که علاوه بر محدودیتها ما هم فعالیت تجار را مختل کنیم..
وی افزود: در جنگ اقتصادی، قاچاق یکی از مسائل مهم است زیرا زمانی که یک کالایی از مجاری غیرقانونی وارد کشور میشود، خیلی از شاخصههای بهداشتی، استاندارد و مسائل فرهنگی آن رعایت نشده است، نابراین نباید گذاشت کالای قاچاق به کشور وارد شود.
رییس گمرک کشور در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به میزان واردات و صادرات کشور گفت: طی ۹ ماه گذشته ۴۴ میلیارد دلار واردات و ۳۲ میلیارد صادرات غیرنفتی بوده است و با ۱۵۰ کشور در دنیا مراوده داشتهایم.
وی افزود: واردات ما نسبت به سال گذشته از نظر وزنی ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده و از نظر ارزشی با کاهش ۶ درصدی مواجه بودهایم. این مساله نشان میدهد که حدود ۱۵ درصد کالاها را گرانتر خریدهایم.
معمارنژاد درباره نوسانات قیمت طلا و ارز اظهار کرد: از حدود دو سال پیش در جهان جنگ ارزها شروع شده که کانون آن میان چین و آمریکا است. آمریکا با تغییر قیمت ارز و برابری آن با یوآن، جنگ ارزی با چین دارد و چین نیز برای محافظت خود تقاضا برای طلا را در مقاطعی بالا برده و نوسانی کار کرده است، برخی از نوسانات قیمت طلا به دلیل این جنگ ارزی است.
شهین سلامی
۱۷دی۱۳۹۰
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری حکومتی ایسنا۱۵ دی ۱۳۹۰ : معمارنژاد با اشاره به سال جهاد اقتصادی اظهار کرد: جهاد اقتصادی علاوه بر یک مفهوم ایدئولوژیک، تلاش همگانی و انجام تکلیف توسط هر شهروند است و اولین کاری که در جهاد اقتصادی باید انجام شود، رصد شاخصهاست؛ همانطور که در جهاد دیدهبانی داریم، در جهاد اقتصادی نیز باید شاخصهای اقتصادی را رصد کنیم.
وی افزود: دشمن به دلیل اینکه از طریق مسائل نظامی و سیاسی نتوانسته کاری را بر علیه ملت ایران انجام دهد، در حال پیگیری آخرین کارهای خود در زمینه اقتصادی و تحریمها است.
رییس گمرک کشور تاکید کرد: در جهاد اقتصادی باید نقشه راه داشته باشیم. مقام معظم رهبری بسیار هوشمندانه امسال را به نام جهاد اقتصادی نامگذاری کردند و همه باید در این راه به وظیفه خود عمل کنند.
معمارنژاد بیان کرد: باید کار تجار و بازرگانان را تسهیل کنیم و اینطور نشود که علاوه بر محدودیتها ما هم فعالیت تجار را مختل کنیم..
وی افزود: در جنگ اقتصادی، قاچاق یکی از مسائل مهم است زیرا زمانی که یک کالایی از مجاری غیرقانونی وارد کشور میشود، خیلی از شاخصههای بهداشتی، استاندارد و مسائل فرهنگی آن رعایت نشده است، نابراین نباید گذاشت کالای قاچاق به کشور وارد شود.
رییس گمرک کشور در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به میزان واردات و صادرات کشور گفت: طی ۹ ماه گذشته ۴۴ میلیارد دلار واردات و ۳۲ میلیارد صادرات غیرنفتی بوده است و با ۱۵۰ کشور در دنیا مراوده داشتهایم.
وی افزود: واردات ما نسبت به سال گذشته از نظر وزنی ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده و از نظر ارزشی با کاهش ۶ درصدی مواجه بودهایم. این مساله نشان میدهد که حدود ۱۵ درصد کالاها را گرانتر خریدهایم.
معمارنژاد درباره نوسانات قیمت طلا و ارز اظهار کرد: از حدود دو سال پیش در جهان جنگ ارزها شروع شده که کانون آن میان چین و آمریکا است. آمریکا با تغییر قیمت ارز و برابری آن با یوآن، جنگ ارزی با چین دارد و چین نیز برای محافظت خود تقاضا برای طلا را در مقاطعی بالا برده و نوسانی کار کرده است، برخی از نوسانات قیمت طلا به دلیل این جنگ ارزی است.
شهین سلامی
۱۷دی۱۳۹۰
ممانعت از عمل جراحی زندانی سیاسی ماشاءالله حائری
زندانی سیاسی آقای ماشالله حائری که مدتی
است از ناحیه مهره کمر رنج می برد، بنا به تشخیص متخصصین نیاز به عمل جراحی داشت وی
که از دو هفته قبل برای انجام همین عمل در بیمارستانهای بیرون زندان منتظر عمل
جراحی بوده است.
در آستانه عمل جراحی پزشکان متخصص گفته اند که باید پس از عمل سه ماه در استراحت مطلق باشد جنایتکاران اطلاعات آخوندی علیرغم تجویز پزشک مانع از عمل این زندانی سیاسی شده اند.
گزارشات حاکی از آن است که وی می بایست شنبه ۱۷دی ماه به زندان بازگردد. لازم به یاد آوردی است که پسر و برادر آقای حائری در کمپ اشرف هستند.
این زندانی سیاسی مدتها در زندان گوهر دشت کرج به دلیل عدم رسیدگی و درمان از بیماری قلبی در رنج و عذاب بوده است علیرغم این وضعیت هیچ اقدامی نسبت به وضعیت وی صورت نگرفته بود.
در آستانه عمل جراحی پزشکان متخصص گفته اند که باید پس از عمل سه ماه در استراحت مطلق باشد جنایتکاران اطلاعات آخوندی علیرغم تجویز پزشک مانع از عمل این زندانی سیاسی شده اند.
گزارشات حاکی از آن است که وی می بایست شنبه ۱۷دی ماه به زندان بازگردد. لازم به یاد آوردی است که پسر و برادر آقای حائری در کمپ اشرف هستند.
این زندانی سیاسی مدتها در زندان گوهر دشت کرج به دلیل عدم رسیدگی و درمان از بیماری قلبی در رنج و عذاب بوده است علیرغم این وضعیت هیچ اقدامی نسبت به وضعیت وی صورت نگرفته بود.
زندانی سیاسی ماشاالله حائری از زندانیان
سیاسی دهه ۶۰ است.
حسین رونقی در اعتراض به نداشتن مرخصی استعلاجی به بیمارستان نرفت
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران»، حسین رونقی ملکی که از نارسایی و خونریزی کلیه در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر میبرد، نیاز مبرم و فوری به درمان مداوم در خارج از زندان و در مراکز تخصصی درمانی دارد، با این وجود مقامات قضایی و شبکه اطلاعات سایبری سپاه پاسداران و چند تن از مقامات اطلاعاتی در شهر تبریز و ملکان از اعزام وی به مرخصی استعلاجی جلوگیری میکنند.
بر اساس این گزارش، حسین رونقی قرار بود که روز جاری به خاطر وضعیت بسیار بد و نگران کننده جسمی خود به بیمارستان اعزام شود، اما در اعتراض به کارشکنی و سختگیریهای مداوم از رفتن به بیمارستان خودداری کرد.
رونقی در پاسخ گفته است که اعزام یک یا چند روزه به بیمارستان فرقی در وضعیت جسمیام ایجاد نمیکند و به همین دلیل به بیمارستان نخواهم رفت. رونقی خواستار مرخصی استعلاجی برای خود شده است.
گفتنی است، خونریزی مداوم کلیه این زندانی سیاسی وضعیت وی را بسیار نگران کننده کرده و تلاشهای خانوادهی وی برای گرفتن مرخصی استعلاجی بینتیجه مانده است.
از ابتدای سال جاری تاکنون این وبلاگنویس تاکنون چهار بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است و هر بار به خاطر ماندن در شرایط و محیط زندان این عملها موفقیتآمیز نبوده است.
این در حالی است که پزشکان بیمارستان و پزشکی قانونی نیز تأکید کرده بودند که در صورت ماندن وی در زندان بیماری وی تشدید خواهد شد.
این وبلاگنویس و فعال حقوق بشر هم اکنون بیش از دو سال است که بدون مرخصی در زندان اوین به سر میبرد. وی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلولهای انفرادی این بند زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به تأیید رسیده و این وبلاگنویس هم اکنون با وجود بیماری و نیاز مبرم به درمان پزشکی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند ۳۵۰ زندان اوین است.
کنترل بازار ارز با زور چماق
جعفر پویه
تلاطم در بازار ارز کشور به حدی است که هیچکس نمی تواند درباره ساعتی بعد نظری قاطع بدهد. درحالی که دولت و بانک مرکزی سکوت اختیار کرده و نظاره گر این وضعیت هستند، نوسانات در بازار ارز به شدت ادامه دارد. روز سه شنبه، دو روز پس از اعلام تحریم بانک مرکزی ایران توسط آمریکا، قیمت دلار اوج گرفت و از 1780 تومان گذشت. این درحالی است که محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی، در مورد این تحریم می گوید: "به طور قطع و با صراحت اعلام می کنم که تحریمها از لحاظ اقتصادی برای کشور مشکلی ایجاد نمیکند."
هافینگتون پست: جهان، عراق را بر سر کمپ اشرف نظاره میکند

جهان عراق را بر سر کمپ اشرف نظاره می کند-اولین آزمایش انجام شد و ۳۴۰۰ ایرانی ناراضی در کمپ اشرف در عراق از اینکه قتل عام شوند یا در سراسر عراق متفرق شوند و بعد قتل عام شوند نجات یافتند. ولی آزمایشات زیاد دیگری در پیش رو هستند و جامعه جهانی نگاه خواهد کرد.
هافینگتون پست ۱۳دی، مطلبی دارد به قلم دیوید ایمس و مینویسد: راه حل رویارویی پر تنش بین مجاهدین خلق ایران و دولت عراق روز ۲۵ دسامبر وقتی که سازمان ملل و عراق روی طرحی برای انتقال ناراضیان در کمپ اشرف به یک پایگاه نظامی رها شده امریکایی در نزدیکی بغداد بنام کمپ لیبرتی توافق کردند شروع شد. با اینحال ناراضیان بطور قابل فهمی از هر گونه قول دولت نوری مالکی نگران بودند و نیاز به تضمینهای مجامع جهانی قبل از موافقت با انتقالی که می توانست آنها را در برابر حمله قرار دهد داشتند.
Subscribe to:
Comments (Atom)
آرشیو وبلاگ
-
▼
2012
(42)
-
▼
January
(22)
- ولفگانگ هولزآپفل: احتیاج به جابجایی اشرف نیست. چند...
- دويست وهشتادودومين روز کارزار تحصن ژنو در حمايت ...
- فریب مردم توسط سینما و اهداف حاکمان جهل و جنایت
- واشنگتن تایمز- ناراضیان ایرانی، دولت عراق را متهم ...
- نماینده العراقیه در آمریکا: دولت مالکی به خواست رژ...
- منشور وارسته-چرا اشرف کانون استراتژیک در تعادل قوا...
- نامه پروفسور ریچادر رابرتس برنده جایزه نوبل پزشکی ...
- ظلم ماریست هر که پروردش، اژدهائی شد و فرو بردش
- zorba - موزیک
- هشدار نسبت به اعدام خانواده های زندانی اشرفیان و ف...
- اتحادیه اروپا-اقدامات خارجی، آیندهیی برای ساکنان ...
- مالکی توافق دولت عراق با سازمان ملل دربارة اشرف را...
- تا امروز تلاش ها بر اين بود كه نام و مكان اين زندا...
- جان هزاران مبارز آزادي ايران را نجات دهيد
- وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی شود
- ممانعت از عمل جراحی زندانی سیاسی ماشاءالله حائری
- حسین رونقی در اعتراض به نداشتن مرخصی استعلاجی به ب...
- موج تازه شعارنویسی بر اسکناس : شرکت در انتخابات خی...
- گفتگو با بهرم مودت قهرمان ملي پوش قوتبال ايران
- عملیات دستگیری یک ایرانی فروشنده مواد مخدر توسط پ...
- کنترل بازار ارز با زور چماق
- هافینگتون پست: جهان، عراق را بر سر کمپ اشرف نظار...
-
▼
January
(22)
About Me
- شقایق














